خسته ی تنها

حرف هایی که نباید گفته شوند ولی باید نوشته شوند
**************

قد افلح المومنون
"باشد تا رستگار شویم"

***
در حیرتم که چه نویسم
روی سخنم با کیست؟
با خفته است یا بیدار؟
اگر خفته است
خفته را خفته کی کند بیدار؟
و اگر بیدار است
بیدار در کار خود بیدار است!
وانگهی نویسنده چه نویسد
که خود نامه سیاه
و از دست خویشتن در فریاد است.

پیری و جوانی چو شب و روز برآمد
ماشب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم.

علامه حسن زاده آملی
*****

بعضی از لحظات زندگی ام را دوبار زیسته ام.

یکی آنگاه که آنها را زیسته ام

و دیگر، آنگاه که آنها را نوشته ام.

به یقین،

آنها را هنگام نوشتن عمیقتر زیسته ام.

[یادداشت ها/شارل بودلر]

رهنمودها
نکته های مهم
آخرین نظرات
  • ۱۹ آبان ۹۷، ۰۶:۵۳ - برف دونه
    دقیقا
تقویم کاری
جستجو در سایت مقام معظم رهبری

نکته 337 : خدااااااااااااااا [نقطه ی ثقل]

شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ب.ظ

سلام

این دو کلمه ذهن من را خیلی مشغول کرده است:

ادرکنی : مرا دریاب [لینک]

لبیک :  اجابت باد ترا [لینک]

وقتی عاشق به معشوق برسد، معنای "لبیک" و "ادرکنی" یکسان می شود و عشق می شود نقطه ی ثقلِ وصال

[تصویر مناسبی پیدا نکردم، کمک نمایید ...]

پ.ن : " نکته صد و چهل وسوم : اول خداوند یادی از بنده اش کرده"

پ.ن 2: " نکته دویست و پنجاه و هفت : خدااااااااا [بندگانِ من]"

پ.ن 3: " نکته دویست و پنجاه و ششم : خداااااااا [غریبِ قریب]"

پ.ن 4: " نکته دویست و شصت و چهارم : خدااااااااااا [خدایا مواظبت هستم...]"

پ.ن 5: خودتان ربطش دهید به پیاده روی اربعین ...

نجوا  (۸)

۲۰ آبان ۹۴ ، ۱۲:۳۵ منور الفکر
هفت شهرعشق عطار
و
نیز اصل وحدت وجود...
!!!!!
پاسخ:
آخر کوچه پس کوچه های عشق

خداست ...
سلام
از ابوسعید ابوالخیر پرسیدند: خدا را کجا جوییم ؟
گفت کجا جستید که نیافتید...!!!
بنده ها بی معرفت هستند دیگه!!!
پاسخ:
سلام

بی معرفتیم دیگر ...

"باشد تا رستگار شویم"
عاشق این پست های عاشقانه م من :)
پاسخ:
سلام

"باشد تا رستگار شویم"
از این عکس بهتر نمی شه پیدا کرد... انگ همین بحث یکی شدن عاشق و معشوقه... داستانشو که می دونید؟

http://torpheh.persiangig.com/image/(10).jpg
پاسخ:
سلام

بله

ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم ...
ای خدایی که فریاد ادرکنی، لبیک نگفتگان را هم استجابت میکنی...
پاسخ:
سلام

ای خدا دریاب مرااا
۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۲:۴۵ منور الفکر
سلام علیکم
یاد یک تعبیری افتادم

عین.صاد
گفته است
شروعِ رفتن، همان رسیدن است...(به مضمون تاحدی)
پاسخ:
سلام


بر وزن همان :

لبیک همان ادرکنی است ...
۱۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۰ منور الفکر
سلام علیکم
ادرکنی یا لبیک...؟!
بنظرم لبیک نقطه مرکزی یک پاره خط است
که در هردو سرش اردکنی است

یک ادرکنی که یعنی دستم را بگیر.بلندم کن
بعد طریق شروع شود
همینطور که میروی یک جایی میشود که از حوالی اش زمزمه هایی میشنوی
به کانون صدا که میرسی کسی تورا میخواند و تو یا لبیک میگویی و پیش میروی یا لبیک نمیگویی و...
اگر لبیک گفتی مسیر ادامه می یابد..کمی سخت تر...
در انتهای راه که دیگر تاب وتوانی نمانده..گویی بخواهی که بر زمین افتی.بیهوش شوی یا شاید حتی بمیری
یک ادرکنی خالص تر عاجزتر و مشتاق تر میگویی
و
پیش از آن که برزمین افتی، کسی در آغوشت میکشد...

لبیک و ادرکنی را در یک نقطه نمیدانم...مراتبی دارد شاید..
شبیه یک پاره خط..

من الله التوفیق
پاسخ:
سلام

لبیک و ادرکنی هر دو به یک معناست:

" خدایا بغلم کن"
۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۷ صحبتِ جانانه
خدایا به موقع برسونم...
پاسخ:
سلام

ادرکنی یا الله ...

نجوا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">