نکته دویست و شصتم : چرا نمیای؟!!
سلام
روز پنج شنبه 6 فروردین 94 بود که یه مهمون کاملا رسمی تماس گرفت و اطلاع داد که روز جمعه بعد ازظهر با خونواده میان خونمون.
از صبح جمعه شروع کردیم به آماده سازی شرایط پذیرایی از مهمون مثل جارو زدن و گردگیری و آماده کردن میوه و شیرینی (که الحمدلله بخاطر عید آماده بود) و...
بعدش با هم رفتیم نماز جمعه و برگشتنی به سرعت خودمون رو رسوندیم تا ناهار بخوریم. بعد از ناهار سریع ظرفها رو شستم و همگی نشستیم اومدن مهمونها.
قرار بود آقای سرهنگ و خونوادش ساعت 4 تشریف بیارن، خب قاعدتا ما هم آماده باش و گوش به زنگ بودیم تا پذیرای مهمونهای عزیز باشیم.
ساعت 4 شد 4:15، شد 4:50 ، شد 5 واسه اومدنشون لحظه شماری می کردیم و همچنان منتظر و گوش به زنگ و چشم به در بودیم چون آمادگی کامل رو داشتیم. تا این که تماس گرفتند که توی راه هستن و رسیدنشون نزدیکه، آدرس دقیق خونه رو دادیم و اومدن!
رفتیم استقبالشون و خلاصه مهمانی انجام شد.
من از اینکه خیلی منتظر مهمون بودیم، خیلی عصبانی بودم، چون همش توآماده باش بودم و نمیتونستم روی پایان نامم تمرکز کنم چون واقعا منتظر بودم.
شب موقع خواب که شد هنوز اعصابم خورد بود که اینهمه وقتم گرفته شد. به کل روز فکر کردم. به منتظر بودنم فکر کردم و مفاهیم آماده سازی شرایط پذیرایی، آماده باش و گوش به زنگ بودن و استقبال، تو ذهنم مرور می شد....
به خودم گفتم: مگه ادعای منتظر آقا بودن نداری؟ و هی برا اومدنش دعا نمیکنی؟
خب، شرایط رو آماده کردی که منتظری؟ مگه منتظر نیستی؟ آماده باش و گوش به زنگ هستی؟ اصلا تا حالا برا اومدنش، لحظه که نه، روز شماری کردی؟! به فرض آقا الان بیاد با چه رویی میری استقبالش؟!!!! اصلا میتونی برای یا نه؟!!!
حالت کسی رو دارم که خونه ش به هم ریخته است، میوه و شیرینی هم حتی نخریده چه برسه به آماده کردن!!!! بعد حالا اگه الان مهمون بیاد تو خونه ای که از هیچ نظر آماده نیست خودتون تصور کنید چه وضعی پیش میاد!!!
حالا فکر کنید من خودم هی زنگ بزنم به مهمون (مهمونی که خبر داره من آمادگی پذیرایی از مهمون رو ندارم)، بگم بیا، چرا نمیای؟!!
بعد ادعای اینم داشته باشم که منتظر اومدن مهمونم!!!!!
شما چطور؟ آماده این؟ داره میادها!! فقط منتظر آماده شدن ماهاست! حالا ما منتظریم یا آقا...
پ.ن : داستان به قلم یکی از "بزرگان" می باشد.
گاهی فکر می کنم، که این دعای من، چه کم از نامه های کوفیان داره ؟ ...