نکته دویست و نود و هشتم : شرط لازم، شرط کافی و هنر در عرصه ی بندگی ...
سلام
هدف متن ذیل، ایجاد ارتباط بین ، شرط لازم، شرط کافی و هنر است در عرصه ی بندگی ...
شناخت وظیفه شرط لازم برای بندگی هست، یعنی اینکه باید ببینیم در شرایط کنونی وظیفه ی ما چیست؟
( اون دنیا از ما نمی پرسند چقدر کار خوب انجام دادی ؛ می پرسند کارهایی که باید انجام می دادی را انجام دادی؟ مثل این هست که وظیفه ی شما نون گرفتن برای خونه باشه و انوقت شما بروید سه کیلو کوجه و پیاز و ... اینها بگیرید!!! شما کار خوبی انجام دادید اما وظیفه ی اصلی شما خرید نون برای خانه بوده است، مادر [همسر] از شما می پرسند نون چی شد؟؟؟؟)
درست انجام دادن وظیفه شرط کافی است ، یعنی این که شما بعد از شناخت وظیفه آن را به بهترین نحو ممکن انجام دهید. شاید سوال برای شما ایجاد شده باشد که ربط شرط لازم و کافی به "هنر" چی هست؟؟
در شرایط پر ابهام "هنر" یک انسان این است که بتواند هرچه سریعتر وظیفه را تشخیص دهد و بتواند با "هنر" وظیفه را به بهترین نحو ممکن انجام دهد.
مثال : شما در یک شرایطی قرار می گیرید که نمی دانید الآن باید "سکوت" کنیدو یا "امر به معرف و نهی از منکر" انجام دهید، شناخت این که در این "لحظه" کدام وظیفه شما هست؛ هنرِ تشخیصِ وظیفه است. و بعد نحوه ی "امر به معروف و نهی از منکر" خیلی مهم است ، هنر در این است که شما به نحوی امر به معروف کنید که بالاترین تاثیر را در فرد بگذارد.
پ.ن : به نظر حقیر مشکل اصلی بچه مذهبی ها، هنر انجام دادن وظیفه است. بسیاری از فعالین، وظیفه ی خود را به درستی تشخیص داده اند اما نمی توانند این وظیفه را به درستی انجام دهند زیرا هنر انجام دادنش را یاد نگرفته اند و به همین سادگی یک نقطه قوت اساسی را تبدیل به نقطه ضعفِ عمیق می کنیم.