خسته ی تنها

حرف هایی که نباید گفته شوند ولی باید نوشته شوند
**************

قد افلح المومنون
"باشد تا رستگار شویم"

***
در حیرتم که چه نویسم
روی سخنم با کیست؟
با خفته است یا بیدار؟
اگر خفته است
خفته را خفته کی کند بیدار؟
و اگر بیدار است
بیدار در کار خود بیدار است!
وانگهی نویسنده چه نویسد
که خود نامه سیاه
و از دست خویشتن در فریاد است.

پیری و جوانی چو شب و روز برآمد
ماشب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم.

علامه حسن زاده آملی
*****

بعضی از لحظات زندگی ام را دوبار زیسته ام.

یکی آنگاه که آنها را زیسته ام

و دیگر، آنگاه که آنها را نوشته ام.

به یقین،

آنها را هنگام نوشتن عمیقتر زیسته ام.

[یادداشت ها/شارل بودلر]

رهنمودها
نکته های مهم
آخرین نظرات
  • ۱۹ آبان ۹۷، ۰۶:۵۳ - برف دونه
    دقیقا
تقویم کاری
جستجو در سایت مقام معظم رهبری

بسم الله الرحمن الرحیم


(1) 

1- یه سوال ساده:

" ویروس ایدز خطرناک تر هست یا فرد مبتلا به ایدز؟ "


2- یه سوال پیچیده :

" برهنگی خطرناک تر است یا درندگی ؟ "

نوشته شده در ساعت 7 مورخ 1394/1/19

*

(2)

داستان شماره ی 1 (مربوط به سوال شماره 1 )

شما فرض بگیرید یک دختر زیبا و مودب و از لحاظ مالی مناسب ؛ بوسیله ی یکی از دوست پسراش (ایشون چون خیلی روشن فکر!!! بودند با چندین پسر رابطه خیلی دوستانه داشتند اما فقط با یکی از آنها رابطه ی خیلی خیلی خیلی دوستانه بوده است) به ویروس ایدز مبتلا شده است و ... اون پسره که خودش خیلی مریض هست و ویروس ایذر کار خودش را با بدنش شروع کرده و دختر " زیبا و مودب و از لحاظ مالی مناسب " حس می کنه چهار سال دیگه شبیه این پسره می شه ( مریض ، خسته و ...) همه ی آرزوی های زیبایش جلوی چشمش رژه می رود تابعیت سویس، یه ازدواج مناسب، داشتن پسری مثل پسر خانم دکتر الهی که الآن نیویورک درس می خونه و هرشب از طریق اسکایپ با مادرش صحبت می کند و ... ویا دختر کوچکی که موهایش را هر روز می بافد و به پارک می روند و با هم تاب بازی می کنند ...

داستان شماره ی 2 ( مربوط به سوال 2)

همه ی گوسفندان تلف شده اند ، مشتی رضا فقط همین بیست گوسفند را داشت اما اهالی روستا می گویند گرگ دیشب زده همه را کشته ... رو به پدرم می کنم و می گویم : " بابا چرا گوسفندها را نخورده؟ " 

پدر در حالی که زیر لب چیزی را زمزمه می کند می گوید : " گرگه دیگه ... لامصب نمی کشه که سیر بشه .... میکشه چون جنون کشتن داره... بیچاره مشتی رضا..."

نوشته شده در ساعت 9 مورخ 1394/1/20

**

(3)

این "لینک" را بخوانید( در مورد داستان اول) 

و این" لینک" را نیز با دقت بیشتری بخوانید.( در مورد داستان دوم)

نوشته شده در ساعت 14:20 مورخ 1394/1/20

***

(4)

چندتا سوال برای من پیش اومده :

1- چه کسی شیطان را گول زد؟ 

 2- آیا چوب جذب آهن ربا می شود؟

نوشته شده در ساعت 20:35 مورخ 1394/1/20

****

(5)

 این یه کلیپ بسیار جالبه!!! ارزش یکبار دیدن را داره!

دریافت

نوشته شده در ساعت 20:53 مورخ 1394/1/20

***** 

(6)

تا حالا دقت کردی که چرا خدا نمی گه "زنا نکنین" بلکه می گه "بهش نزدیک نشین"؟
حتما بخوانید این مطلب را با عنوان "چاه عمیق"

نوشته شده در ساعت 9:08 مورخ 1394/1/21

******

(7)

همیشه فکر می کنم که اگه شیطون وجود نداشت

من دیگه گناه نمی کردم؟

یا می شدم مثل خود شیطون

(هوای نفس شیطون گولش زد و اغفالش کرد)

نوشته شده در ساعت 14:03 مورخ 1394/1/22

*******

(8)

اگر انسان هوای نفس نداشت

شیطون چطور می تونست گولش بزنه؟؟

مگه آهنربا می تونه چوب را جذب کنه؟؟

اگه انسان هوای نفس نداشت، اختیار داشت؟؟

فرشته ها چون فرشته هستند هوای نفس ندارند ؟

و یا چون بر هوای نفسشون غلبه کردند شدند فرشته؟؟

گوسفندهای بیچاره که بوسیله ی گرگ ها دریده می شوند

باید چطوری به خدا شکایت کنند؟

نوشته شده در ساعت 14:34 مورخ 1394/1/22

********

(9)

دختر "داستان شماره ی یک" را یادتون هست که

خواستگارهای زیادی داره اما...

قصد کرده انتقام خودش را از دوست پسرش بگیره

به نظرتون چطور می تونه انتقام بگیره؟؟؟

نوشته شده در ساعت 10:49 مورخ 1394/1/22

*********

(10)

مشتی رضای داستان شماره دو را یادتون هست که

حالا یه گله گوسفند داره!

با دو تا سگ گله!

تا حالا این سگ های زبون بسته

جلوی حمله ی 2 تا گرگ را گرفتند!!!

نوشته شده در ساعت 08:18 مورخ 1394/1/23

**********

(11)

به نظر شما کدوم پیروز میشه؟

نوشته شده در ساعت10:33 مورخ 1394/1/23

*************

(12)

یه خواستگار خوب برای دختر "داستان شماره یک" اومده

همه ی شرایط را نداره 

اما به قول دختر ایدزی

چشم های مهربونی داره ...

"لینک"

نوشته شده در ساعت 10:38 مورخ 1394/1/23

************

(13)

گاهی اوقات

نتیجه ی عمل مهم نیست

خود نفس عمل و جرات انجام آن عمل مهم است.

نوشته شده در ساعت 14:33 مورخ 1394/1/25

*************

(14)

بخوانید این "لینک" را!!

بویژه پاراگراف پنجمش را!!!

نوشته شده در ساعت 19:10 مورخ 1394/1/28

**************

(15)

یکی از بزرگوارن در نظری نوشته اند:

" به نظر حقیر نمیشه اهم و مهم اش کرد، چون این دو تا علت و معلول هستند!

قاعدتا تا ویروس ایدز نباشه یا اگه برهنگی نباشه متعاقبا بیماری ایدز یا درندگی هم ایجاد نخواهد شد.

حالا  قصد ما چیست؟ پیشگیری؟ یا درمان؟

اگر پیشگیری است که باید علت(ویروس ایدز یا برهنگی) را از میان برد

 و اگر قصد ما درمان است باید معلول(بیمار ایدز، یا بیمار به درندگی) را درمان کرد! "

نوشته شده در ساعت 08:46 مورخ 1394/1/29

***************

(16)

متوجه شدیم تمام جزیره پر از موش شده
با یه قایق ماهیگیری اومده بودن و از نارگیل ها تغذیه کرده بودن
خوب چطور میشه موش ها رو از یه جزیره بیرون کرد؟!
مادربزرگم نشونم داد!

یه بشکه نفتی رو زیر خاک کردیم و برای درش لولا گذاشتیم
بعد نارگیل رو به عنوان طعمه به در بشکه وصل کردیم
و موش ها برای خوردن نارگیل میومدن و ...
می افتادن تو تله
بعد از یه ماه همه موش ها رو گرفته بودیم
ولی بعدش باید چیکار کرد؟!
بشکه رو انداخت توی اقیانوس؟!
اونو سوزوند؟!
نه !!

فقط باید به حال خودش رهاش کرد
و اون موش ها کم کم گرسنه میشن و یکی یکی
شروع میکنن به خوردن همدیگه
تا وقتی که فقط دوتا موش باقی بمونه
دو تا بازمانده
و بعدش چی باید اونا رو کشت؟!
نه!!

باید اونا رو برداشت و بین درختا آزاد کرد
اما حالا دیگه اونا نارگیل نمی خورن
حالا اونا موش می خورن
تـــــو ذات اونـــــا رو تغییـــــر دادی ...!!
Skyfall - 2012

"لینک"

نوشته شده در ساعت 15:18 مورخ 1394/1/29

****************

(17)

پ.ن : این مطلب به مرور زمان تکمیل می شود.

پ.ن 2: خواهشمند است به صورت جدی برای این بحث وقت بگذارید.

پ.ن 3: قصد ایجاد یک مفهوم و سپس انتقال آن را دارم، خواهشمند است در انتقال این مفاهیم این لال را یاری بفرمایید.

پ.ن 4 : بخوانید این "لینک" و این "لینک" را

نجوا  (۵۰)

سلام نمیدونم چی نوشتید بالا اصلا متوجه نمیشم فقط ی سوال داشتم.
چرا در نام بردن حیوانات مثل شیر یا ببر با گاو یا خرس هم به نر اشاره میکنه هم به ماده ولی درباره مرغ و خروس اینجوری نیست واقعا برام سواله
آقا چرا ملت رو گذاشتی سر کار؟ درست نیست همه چیزو به هم دوختن  درست نیست سر ملت کلاهشرعی گذاشتن
چارتا بدبخت میخوان گرگ شن نمیزاری؟ یه خورد به انسان بودن خودت فکر کن . گرگ تر و دقل بازتر از همه امثال شمایید
vagan afarin.   
یکی فکرش را داشت         و دیگری نوشت
                     هزارتا یکی
به نظر من ایدز یه بیماری نیست آخرش وما در آخر زندگی شخصیت واقعا یی باسلام خودمون نشون میدیم در داستان اول شما گفتین اون دختر مودبی بوده ولی اینطور نیست همه چیز متغیر فقط یه اتفاق باعث میشه شرایط و شخصیت اصلی یه ادم معلوم شه ما فقط ماسک میزنیم تا کسی شخصیت واقعایی نبیینه  یادتون باشه هیچ انسانی بد مطلق نیست وهیچ انسانی هم خوب مطلق نیست همه چیز متغیر
پاسخ:
سلام

هیچ آدمی خوب مطلق نیست به جز اائمه
و هیچ ادمی شر مطلق نیست به جز شیطان صفتان

اما بعضی از کارها اختیاری هست ...
(+)
پاسخ:
سلام

استفاده کردیم.

دوستان تشریف ببرند و مطالعه نمایند.

ممنون از توجه و حضورتون

"باشد تا رستگار شویم"
۰۸ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۲ مهربانو محمدی
بسمه تعالی
سلام و درود خدا بر همسایه محترم
سلام و درود خدا بر سرباز بارانی
الحمدلله امشب توفیق حاصل شد
و این مطلب را کامل و با دقت خواندم
راستش اجازه بدید اول کمی روضه بخوانم و بعد نتیجه دایره ها را بنویسم.
و من الله التوفیق

1. به خاطر بار منفی عبارت "خسته تنها" نام وبلاگ پرقدر و منزل شما را گذاشتم "سرباز بارانی".
عذرخواهی میکنم. هیچ قصد و منظوری ندارم. فقط خواستم از بار منفی این عبارت کم کنم.

2. درود خدا بر شما و رحمت خدا بر مادری که چنین فرزندی را تربیت کرده است و نیز بر لقمه ی حلال پدر.
و نمیدونم این "معنویت کاذب" هست یا عنوان دیگری دارد.
اما میدونم هرچه هست عامل رشد است.
گوارای وجود
...
منظورم از این؛ همه ی آن چیزی است که شما از خود و دانسته هایتان نوشته اید و نیز خانواده محترمتان
...

3
. خط 13ام؛ حرف "با" جا افتاده است.
ویروس ایذر کار خودش را با بدنش شروع کرده
ببخشید به خاطر حاد بودن و طولانی بودن این پست یهو آدم هنگ میکنه ... چرا یه چی کمه؟ ...
 ببخشید شاید از نظر شما مهم نباشه اما از نظر مخاطب مهم است.

4. در قسمت ششم نوشته اید : همه ی دین باید جوگیری باشد.
لطفا لینک این مطلب را بدهید. سپاسگزارم از لطف شما

5. برای قسمت دوازدهم لطفا لینک اون مطلب رو در این قسمت هم بگذارید. سپاسگزارم

6. در قسمت چهاردم وبلاگ حذف شده است. لطفا چاره ای بیاندیشید.

7. اون روز هم گفتم؛ به نتیجه ای که می خواهیم برسیم. نتیجه ی ترسناکی است.
"هوای نفس" و البته واقعیت روزگار
و اون آیه قرآن رو نوشتم؛
"خدایا خودت میدونی که ما همواره مورد حمله ی هوای نفس هستیم.
تو که آمرزنده و مهربانی خودت بر ما رحم کن" و البته از ما مواظبت بفرما. آمین یا رب العالمین

8
. یادتونه یه بار در قسمت نظرات وبلاگ اولم " از هوای نفس و سخن یک بزرگ نوشتید"
متاسفانه اون نظر در وبلاگم حذف شده. چون من نمیدونستم با حذف مطالب؛ نظرات نیز حذف می شوند.
اگر زحمتی نیست؛ بازهم این جملات ارزشمند را بنویسید. سپاسگزارم

درپناه حضرت مادر
التماس دعای فرج
یاعلی
پاسخ:
سلام

ابتدا لازم است که تشکر کنم بابت وقتی که گذاشتید

1- شما در مورد "خسته ی تنها" هر طور می دونید اقدام کنید

2- رشد، یه پله بالاتر از تکامل است، ان شالله رشد یافته باشیم.

3- دقیقا چی کم هست؟ (قلم هرفردی یه توانایی داره، قلم نحیف من هم همین توانش است)

4- فکر کنم این مطلب (اینجا) بوده است جسارتا منظورتان کجا باید لینک دهم؟

5- اینک اضافه شد "اینجا" (عجب داستان تلخی هست !!!)

6 - حذف شده است دیگر :(  نمی دانم باید چکار کنم!!!

7- الهی آمین

8- متاسفانه ذهن یاری نمی کند، اگر بعدا به این جملات برخورد کردم حتما برایتان ارسال خواهم کرد.

موفق و پیروز باشید
التماس دعا
در پناه مادر

"باشد تا رستگار شویم"
۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۲ باید مراقب بود ...
خیلی خوبه که انقدر فکر می کنید ...
استفاده کردیم 
خدا خیرتون بده 

پاسخ:
سلام

ممنون از حضورتون، التماس دعا

"باشد تا رستگار شویم"
۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۵۲ آبجی خانوم
سلام بر شما

شماره 6 واضح هست!

به خاطر توصیه دوران نوجوونی مادر به خودم یعنی در نظر داشتن شعاع دایره

پاسخ:
سلام

ببخشید که ربط به این سادگی را متوجه نشدم.

ممنون از حضورتون

"باشد تا رستگار شویم"
۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۱ آبجی خانوم
اولین کلمه به ترتیب شماره ها :
مرض بی عقلی - هوس - شیطان - ظلمت نفسی - حرف حق - مادر -شیطونک - بنی آدم - گرگ - نگهبان - ضربه فنی - ظلم - دایره - دوزار عقل - معادله - عادت - آگاه

رو جمله با کلمات باید فکر کنم
ولی تو دوره نوجوونی خانم مادر همیشه میگفتن هر کاری میخوای بکنی اول مثل یک دایره بهش نگاه کن ، ببین شعاعش چقدره و تا کجا میره . اگه دیدی آخر آخرش ضرره ، پس از اول سراغش نرو

یاد این مطلبم افتادم
پاسخ:
سلام

ممنون از نظرات ارزشمندتون

چرا شماره 6 مادر؟؟؟؟

البته می تونه دلیل خاصی نداشته باشید :)


سلام! میخواستم بدونم این اینستاگرام این گوشه رو چجوری گذاشتین؟ چقد جالبه!
پاسخ:
سلام

مبسوط توضیح دادم خدمتتان.
معماااایی طرح کردینا، بس مشکل! :)
من خوندم این پست را، لینکا رو نه
ولی نفهمیدم چطور گرگ شم؟ :)
پاسخ:
سلام

ممنون از حضورتون

توضیح خواهم داد خدمتتون

"باشد تا رستگار شویم"
به نظر من ویروس ایدز و درندگی خطرناک تره!
اگه ویروس نبود فرد آلوده ای هم نبود در نتیجه قضیه انتقام هم کاملن منتفی بود!
اما اگه منظورتون اینه اگه هردو وجود داشته باشن کدوم خطرناک تره!
این دفعه انسان آلوده خطرناک تره چون نفس انسانی اگه به سمت بدی کشیده بشه همه چیزو نابود میکنه ولی ویروس فقط تو شرایط خاصی فعال میشه!
ولی در مورد درندگی نمیدونم چرا احساس میکنم باید بشه درندگی! :|
در مورد داستانتون هم "میکشه چون جنون کشتن داره" ی جورایی دقیقن عین مثال درندگیه!
لینک رو هم خوندم خفاش شب چرا آدم میکشته چون مسافرانش برهنه بودند یا او درنده؟
خوب معلومه که دومی!
در مورد اینکه شیطان را چه کسی گول زد؟ کلی فکر کردم ولی بازم به چیز مهمی نرسیدم تنها چیزی که فهمیدم این بود اون خودش راه اشتباه رو انتخاب کرد مث اینکه من جواب یه تست رو درست زدم بهش شک میکنم و عوضش میکنم پس کی منو گول زد که جواب رو اشتباه زدم هیشکی فقط خودم فکر کردم که جوابم اشتباهه همین ولی اگه شما جواب بهتری دارین واقعن میخام بدونم چون خیلی بهش فکر کردم!
ودر مورد چوب و آهنربا جوابش که میشه نه ولی منظورتون رو از طرحش نفهمیدم منظورتون اصالته؟متوجه نشدم!
کلیپ روهم ندیدم با عرض معذرت!
چاه عمیق رو خوندم و واقعن خوشم اومد ازش!
بازم در مورد اینکه شیطون وجود نداشت ! در واقع شیطون یه چیزیه که معرفی میکنه و تشویق میکنه کسی که تو اون راه بره اشتباه کرده! ببخشید اگه خیلی شعاریه!
در ضمن به نظرم هوای نفس و اختیار دو تا چیز کاملا جدا از همن هوای نفس اصلا به عقل کاری نداره ولی اختیار میتونه چیزیکه عقل انتخاب کرده رو عملی کنه!
لینک در مورد ازدواج روهم خوندم واقعن مشتاق بودم نظرات رو هم بخونم اما بلاگفا ئه دیگ!
با این که خودم مخالف سرسخت دوستی خیابونی هستم ولی به نظرم مجازیش اصلا مشکلی نداره نمیدونم چرا و خیلیم به این جمله "عرف بر قانون ارجعیت دارد" اعتقاد دارم و خیلی ازش حمایت میکنم!
داستان موشه خیلی تحت تاثیر قرارم داد و بیشتر از 5 بار روش رو خوندم ولی اومدم به هر داستانی توی جامعه وصلش کنم دیدم یه تشبیه مناسب تر براش هست و دیدم چقد ما آدما همه چی خور شدیم و همه چی و داریم از بین می بریم حتی هم نوع!
امیدوارم این مطلب عالی بیشتر تکمیل بشه و بیشتر به اشتراک هم گذارده بشه!
ببخشید اگه زیاد شد :)
حوصله نداشتین نخونین فقط چیزهایی بود که فکر کرده باید بنویسم تا خودم راضی شم!
مرسی انتقال مفاهیم عالی بود!
پاسخ:
سلام

ممنون از نظر ارزشمندتون

ان شاالله ادامه خواهم داد.
سلام
طولانی بود و وقت نکردم بخونم!!!!
پاسخ:
سلام

وقتتون ارزشمند :)
من اون دایره ها که گفتین رو انجام دادم اما توی بعضی دایره ها جمله نوشتم:|
تازشم اصلا کلمات اونقدر پرت هستن ک نمیشه توی یه جمله جاشون دا په برسه ب یک جمله کوتاه:|
چکار کنم؟
پاسخ:
سلام

ممنون از لطفتون

هرچه به ذهنتون میاد بنویسید
اگر گناهی کردی باید یه یاعلی بگی دوباره پاشی و زندگی رو از نو شروع کنی.
زندگی سختی زیاد داره و جواب خیلی چیزا رو اون دنیا میگیری.اما زیبایی ها رو باید ببینی. (چشمهای مهربون)
جدال با نفس همیشگی هست تا لحظه آخر ولی تو توانش رو داری که ذائقه نفست رو تغییر بدی.
پاسخ:
سلام

خداوند هر فرد را به اندازه ی توانش می آزماید.
خیلی قشنگ طراحی شده بود!
نمیتونم تو یه جمله جمعش کنم. یه مفهمومه و یه درس.
شاید اینطوری بشه خلاصه کرد: در اگر باز نگردد...
نروم باز به جایی
پاسخ:
سلام

واقعیتش را بخواهید متوجه تک بیتی که بیان نمودید نشدم.
تصحیح میکنم:
پیشگیری از بین بردن علت نیست. پیشگیری *مانع شدن* از ایجاد یک معلول توسط علت است!

قسمت داخل ستاره جا افتاده بود!
یه چیز دیگه:

1.فرشته ها چون فرشته هستند هوای نفس ندارند ؟

2.و یا چون بر هوای نفسشون غلبه کردند شدند فرشته؟؟


گزینه صحیح: 1
چون هرکسی که بر هوای نفسش غلبه کنه برتر از فرشته میشه!
پاسخ:
سلام

احسنت....
خوب شد که شما فیلسوفانه تحلیل نکردید.
اختیار و مبارزه با هوای نفس دلیل ارزشمند شدن انسان است.
نظر خیلی خاصی ندارم. ینی نمیتونم جمعش کنم بحثو. این جور قانع کردنا تو کار حاج آقا پناهیانه!

فقط با این مخالفم:

اگر پیشگیری است که باید علت(ویروس ایدز یا برهنگی) را از میان برد

 و اگر قصد ما درمان است باید معلول(بیمار ایدز، یا بیمار به درندگی) را درمان کرد!



پیشگیری از بین بردن علت نیست. پیشگیری از ایجاد یک معلول توسط علت است!

تف تو ریا فلسفه م بلدم من!


پاسخ:
سلام

والا ما که از توضیح فیلسوفانه ی شما چیزی متوجه نشدیم....
داستان موش فاجعه بود
یاد تنها چیزی که آدم رو میندازه
بلایی هست که سر آدم ها داره میاد
واقعا مشمئز کننده بود...
نذارید از اینا
پاسخ:
سلام

ممنون از حضورتون

این مطلب را در martt.ir هم نشرش خواهم داد.
۲۹ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۳۵ فاطمه السادات
سلام
ببخشید هدفتون اینه که خواننده مطلب خودش به نتیجه برسه؟
پاسخ:
سلام

یه چیزهایی شبیه آنچه شما فرمودید.
۲۹ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۲۴ فاطمه السادات
سلام
بحث  را دنبال میکنم.
فکر کنم کمی شبیه به لقمه دور سر چرخاندن شده ها!
ساده تر بگید لطفا


پاسخ:
سلام

راستش را بخواهید هدف اصلی ام ساده گویی نیست
هدفم چیز دیگری است ...
من هی این پستتونو میخونم (تقریبا ده بار) و هی گیج تر میشم و بیشتر به فکر فرو میرم...

پاسخ:
سلام

اندکی صبر سحر نزدیک است ...

:)
سلام
استفاده فرمودیم
داستان 1 ک دختر خانم داستان مقصره
گرچه دنبال مقصر گشتن چیزی رو عوض نمیکنه
نمیدونم ....
پاسخ:
سلام

ممنون از حضورتون
میشه نحوه ی صوت گذاشتن در بلاگ که وقتی صفحه باز خودبخود شروع به خوندن میکنه رو اجمالا در پاسخ برایم توضیح بدین؟!
پاسخ:
سلام

در قسمت نظرات اولین پست توضیح دادم
اون پیرهن مشکیه پبروز میشهD:
+کی این پست کامل میشه؟:|
پاسخ:
سلام

کدوم پیرهن مشکیه؟؟؟؟

به مرور زمان تکمیل می شود.
۲۴ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۰۵ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
هان؟ عاقل؟
نچ فکر نکنم
:)
پاسخ:
سلام

اصلا مگه فیلسوف ها عاقل هستند؟
به قول بعضی از خوداشون " فراعقلی" هستند.
سلام:)
من فکر میکنم ویروس ایدز و درندگی از اون دوتا خطرناک تر هستن.


 درمورد داستان اول وافعا من نمیتونم قضاوت کنم چون خب ما جای هیچکدوم ار اون دونفر نیستم و داستان دوم فقط یه زاویه از داستان اول رو نشون داده و یه احتمال رو بررسی کرده-_-
من نه توصیه ای دارم نه قضاوتی چون هنوز نمیدونم در مورد اون داستان ها دقیقا چه اتفاقی افتاده:)


مطلب چاه عمیق فوق العاده بود ولی سرعتم پایینه نتونستم کلیپ رو ببینم:)

پاسخ:
سلام

ممنون از نظرتون

اگه امکان داره بر اساس همین اطلاعات موجود قضاوت کنید.

ضمنا "دیوار" را توضیح ندادید!!!!!
سلام والا ادرستو گم کرده بودم اسمش هم یادم نمی اومد فقط همین یادم بود که یکی هست در نزدیکی من خوب ومتفاوت می نویسد و بیاد بیابمش
شرمنده رفیق
خواننده ات می مانم
پاسخ:
سلام
خوب نوشتن را باید از شما یاد بگیریم بزرگوار...

این قسمت نظراتت را باز کن...
۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۳۷ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
داره سخت و پیچیده میشه!
اگه انسان هوای نفس  نداشت اصن انسان میشد که شیطون بخواد گولش بزنه؟ 
یچیزی زندگی گوسفند ماهیتش اینه 
یعنی یاگوسفند باید کشته بشه همون ذبح بشه یا توسط گرگ و ... از بین بره  نمیشه که همینجوری بمونه!
پس شکایتی نباید از خدا  داشته باشه!  صاحبش باید حواسش باشه که زحمتی که کشیده برای پربار کردنش یهویی با یه گرگ هدر نره حواسش به گوسفنداش باشه!

جای یکی دوتا از دوستان اینجا خالیه یعنی خوراکشون پیچشات فلسفی وایناس!!

پاسخ:
سلام

داره ساده میشه تازه!!!!

دوستانتان که فلسفه می دانند

عاقلند؟؟؟؟
۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۲۶ گلبرگ دانلود
سلام و عرض ادب خدمت شما،
به منظور حمایت از سایت گلبرگ دانلود که تمام مطالب آن رایگان و با زحمت فراوان جمع آوری شده و به استفاده عموم و بویژه بیانی های عزیز قرار گرفته لطفا هر نوع مطلب در مورد نرم افزار و بازی موردنیازتون رو از سایت ما دانلود کنید تا امید بیشتری برای ادامه راه بین بهترین وبسایت های دانلود پارسی داشته باشیم.(اگر میتونید آدرس مارو لینک کنید در صفحه پیوندهای خودتون)
یاحق
ادامه برنامه که کامل شد
نظرمو میذارم:)
پاسخ:
سلام

ممنون از حضورتون
۲۲ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۰۸ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
ما همش توشرکتیم که!!
یکم بذارید پیش بره هستیم 
پاسخ:
سلام

داریم به آخرش نزدیک می شویم.
هی بهش اضافه میشه
پاسخ:
سلام

بعله
۲۱ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۳۵ فاطمه السادات
سلام
شیطول گول نفسش رو خورد
پاسخ:
سلام

درست می فرمایید.
۲۱ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۳۸ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
نظرات خیلی داره تخصصی میشه!!
من فعلن ناظر به نظرات هستم!
ادامه بدید خب..
پاسخ:
سلام

این چه فایده ای داره؟؟؟

شرکت کنید دیگه!!!
سلام
نظرم صفت کبر بود که باعث سقوط شیطون شد
تو قرآن فعل "کان" آوردن برای کافر بودن شیطون
این یعنی کافر بود...

از قبل
نفس ما آدم ها و البته فکر کنم اجنه دارای اختیار هست
این "خود" این اختیار اگر کنترل نشه باعث سقوط هست...
من یه سوال دارم
تو ماه رمضون کی ما رو گول میزنه؟؟؟
مگه شیطون تو قل و زنجیر نیست؟؟؟

نه چوب نمیتون ه جذب شه چون بذات صفت آهن بودن رو نداره
البته الان که دارم فک میکنم تو عمق اتم هاش این خاصیت رو داره
خاصیت جاذبه رو داره
ولی تقریبا خنثی شده
ذهنم گریز میزنه به آدمی که با تقوا پیشه کردن ؛
افسار نفسش رو در دست گرفته
(ذهن دیگه کاریش نمیشه کرد)

اون ارتباط رو هم که تو کامنت قبل گفتم بذارید جمع و جورش کنم میگم
پاسخ:
سلام

پاراگراف آخر خیلی خیلی پر معنی بود

ممنون از حضورتان
سلام

من نام دخترم را فاطمه س گذاشتم؛ زیرا خدای عزوجل فاطمه س و هر کس که او را دوست دارد؛
از آتش دوزخ نگه داشته است.
پیامبر ص

عیدتون مبارک
تشریف بیارید؛خودنویسی ها و عیدیتون رو بگیرید.

التماس دعا

یاعلی مدد
پاسخ:
سلام

ممنون از حضورتون

در پناه مادر ..
خب با اجزاه مامیریم بالا منبر تا برداشتهای خودمون رو تا الان یعنی قبل تکمیل شدنش بگیم
اول که سوالاتون جداست
یعنی ویروس ایدز به تنهایی هم میتونه خطرناک باشه هم نباشه  درصورتی که وارد بشه میتونه خطرناک باشه  و هم نباشه درصورتی که به بدن وارد نشه  و خودش تنهایی در فضای خودش سیر کنه و وارد بدن شخصی نشه  و فرد مبتلا هم
میتونه خطرناک باشه که دیگران رو مبتلا کنه میتونه هم خیلی بهتر از باقی زندگی کنه
اون دوتای دیگه هم...
 اصلش تا اینجا اینه که گرگ باشی یا گرگ صفت!!
که گرگ بهتر از  آدمِ گرگ صفت 

این کامنت به مرور زمان تکمیل میشود
پاسخ:
سلام

ممنون از حضورتون

منتظر ادامه ی کامنت های شما هستم.
سلام
سوال اول :
فرد مبتلا به ایدز
سوال دوم:
 برهنگی

امیدوارم ارتباطش دو تا سوال اونی که من متوجه شدم نباشه
که اصلا قابل گفتن هم نیست
فقط ساعت ها آدم رو دچار سردرد و همچنین منقلب میکنه...

ان شاء الله 
جامعه و ما به راه راست هدایت بشیم



پاسخ:
سلام

شما چه ارتباطی بین این دو برقرار کردی؟
و چرا ترسناک است؟
آره والا :)))))))))))))

پاسخ:
سلام

الآن منظورتان آقای ظریف بود و یا اون دوتا لینکی که اخیرا به مطلب اضافه کردم؟
۲۰ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۴۶ فاطمه السادات
سلام
به نظر حقیر نمیشه اهم و مهم اش کرد، چون این دو تا علت و معلول هستند!
قاعدتا تا ویروس ایدز نباشه یا اگه برهنگی نباشه متعاقبا بیماری ایدز یا درندگی هم ایجاد نخواهد شد.
حالا  قصد ما چیست؟ پیشگیری؟ یا درمان؟
اگر پیشگیری است که باید علت(ویروس ایدز یا برهنگی) را از میان برد و اگر قصد ما درمان است باید معلول(بیمار ایدز، یا بیمار به درندگی) را درمان کرد!
لازم به ذکر است که داستان دوم ارتباطش با سوال دوم کم بود.
پاسخ:
سلام

معذرت
معذرت
معذرت

به خاطر این که نظر شما را با تاخیر تایید کردم.
خب من صبورم ولی اونو در جواب "الان که ساده شد" شما گفتم
من صبورم و دیگه سبک انتقال مفاهیم شما هم دستم اومده! 
کاش به جای اون ظریف، شما می رفتید مذاکره غربی ها رو دیوانه و روانه ی بیابان های آریزونا می کردید بر میگشتین! و اعلام می کردین خودشون از درخواست مذاکره با ما پشیمون شدن!!! D:

پاسخ:
سلام

والا آقای ظریف و دوستان هم یه جورایی همین کار را کردن

البته با خودی هااااااا  و شاید هم با اونهااااا

هرچی ما این "فکت شیت " ها را می خونیم 
در حالی که خیلی شبیه هم هستند خیلی باهم تفاوت دارند!!!!

"باشد تا رستگار شویم"

والا من نه اون دو تا رو داستان می دونم، نه ربطشونو به هم فهمیدم نه ربطشونو به اون دو تا سوال فهمیدم نه ربطشونو به عنوان پست فهمیدم!!! :|
پاسخ:
سلام

خواهشمند است صبور باشید...

یه نگاهی به نظرات بندازین تا متوجه بشین که باز دارین یه چیز ساده رو پیچیده جلوه میدین! :)
آخه این چه روشیه شما دارید بابا؟ :)

پاسخ:
سلام

الآن که ساده شد!

دو تا داستان بهش اضافه کردم
فکر کنم ویروس ایدز خطرناک تر باشه

خب چرا به خودتون فحش میدیدن؟!!!
پاسخ:
سلام

شاید

:(
۱۹ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۲ صِفر کیلومتر
هر چهار مورد

البته به نظر من
پاسخ:
سلام

کمی تفکر لطفا
۱۹ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۱۶ بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
مساله مرغ و تخم مرغه که کدوم اولن؟

بستگی داره...بعله
پاسخ:
سلام

اصلا بحت مرغ و تخم مرغ نیست :(

بستگی هم نداره.
۱۹ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۰۰ یاس بی نشان *سلام بر حضرت مادر*
به نام او


ببخشید ارتباطی بین دو سوال و عنوان پست نیافتم

جواب دو سوال را خواستم بدهم
اما با نگاهی به عنوان مطلب نتوانستم حرفی بزنم
لطفا راهنمایی کنید
سپاسگزارم

عاقبتتون بخیر
موفق باشید
یاعلی
پاسخ:
سلام

این مطلب به مرور زمان تکمیل می شود.

ممنون از حضورتان
شما اگه خیلی راحت و ساده بنویسین، اینقد استرس نمیگیرینا!! :)
پاسخ:
سلام
ساده تر از این؟
چقدر فکر کردم تا با دو سوال شروع کردم!

نجوا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">