...إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ...
**************
**************
...إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ...
بسم الله الرحمن الرحیم
مَا لَکُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا
شما را چه شده است که مأیوس شده اید از این که خدا بر جایگاه و مرتبت ربوبیت باشد و عبادت ویژه او گردد؟
پ.ن :"آیه ی شماره ی 13 سوره ی مبارکه ی نوح "لینک"
پ.ن 2: چقدر برای خدا ارزش قائل هستیم؟؟
سلام
به دنبال تفاوت "احد" و "واحد" می گشتم که به تفسیر سوره ی اخلاص از علامه طباطبایی برخوردم، نکات ارزشمندی در ذیل این سه آیه موجود است که در بحث شناخت ذات الهی و بحث نماز کمک بسیاری خواهد کرد. " لینک "
سلام
یه عالمه ستاره بردار و بگذار توی جیبت (همین الآن)
هرکجا یاد "او" افتادی یه ستاره بچسبان همان جا (دقیقا همانجا)
اگه گریه کردی و یاد او افتادی ستاره یادت نره
اگه خندیدی و یاد او افتادی ستاره...
اگه گناه کردی و یا ثواب ستاره ...
اگه تنها شدی اگه همراه ستاره...
فقط یادت باشه جیب هایت پر باشه از ستاره
ببین چقدر دارم تاکید می کنم ممکنه ستاره کم بیاری
وقتی که ستاره کم آوردی
سرت را به سمت آسمان بلند کن و بگو:
خدایاشهر را برایت ستاره باران کرده ام...
خدایا با تو "ستاره" می شوم...
همیشه از نگاه تو با تو عبور می کنم
از این که عاشق توام حس غرور می کنم
دوباره با سلام تو تازه ی تازه می شوم
با نفس ساده ی تو غرق ترانه می شوم...
با تو "ستاره" می شوم
:آیت الله جوادی آملی
اما بنده هر وقت به یاد خدا باشد،
معلوم می شود اول، خداوند یادی از بنده اش کرده،
پس هر توجهی که نصیب بنده می شود مسبوق به عنایت الهی است.
بعدا نوشتم : (1393/09/12)
الهی اکنون که یادی از من کرده ای بر من مقدر نما دائم الحضور بودن را
خداوندا !
جای سوره ای به نام "عشق" در قرآنت خالیست!
که اینگونه شروع شود:
"…و قسم به روزی که دلت را میشکنند و جز خدایت
مرهمی نخواهی یافت"
پ ن : از وبلاگ "قایقی"
...معنویت پاسخ مثبت به نیازهای درونی و گرایشهای فطری است. معنویت، پیوند انسان با خدا و عالم باطن است و اصالت را به معنا و متافیزیک دادن. (از دیدگاه رودگر)
...حال سخن این است که در جهان معاصر که به تعبیر شهید مطهری بحران معنوی بزرگ ترین بحران آن است، چگونه می توان از معنویت سخن راند؟ آیا معنویت بدون خدا امکان پذیر است؟
آندره کنت اسپونویل سؤال می کند آیا بعد از مرگ خدا، زندگی معنوی ممکن خواهد بود یا آنکه انسان ناچار به نیهیلیسم روی خواهد آورد؟
پ.ن : خدا مرده است؛ همچنین شناختهشده به مرگ خداوند جمله مشهور و به شدت نقل قول شده و گاهی بدتفسیر شده فیلسوف آلمانی فریدریش نیچه است.
... تمامی اجزای دین اسلام بعد از تحلیل، به توحید برمی گردد و توحیدش بعد از تجزیه، به صورت آن اخلاق و آن اعمال(صالح) جلوه می کند. همان روح توحید اگر در قوس نزول قرار گیرد، آن اخلاق و اعمال می شود و اخلاق و اعمال نامبرده، در قوس صعود همان روح توحید می شود؛ همچنان که قرآن کریم می گوید: " الیه یصعد الکلم الطیب والعمل الصالح یرفعه " (فاطر، آیه10) ؛ یعنی کلمه توحید از ناحیة خدا نازل و عمل صالح همان را بالا می برد. (علامه طباطبایی)
پ.ن : مطالب فوق نظر علامه درباره ی تاثیر " معنویت " می باشد.
پ.ن 2: انسجام و یکپارچگی، توکّل، پرهیز از خلاف و گناه، امیدواری، فهم آنچه مادی گراها قادر به فهم آن نیستند، انگیزة بالای انجام خدمت بدون بهره گیری از انگیزاننده های مادی و ...، از ویژگی های معنویت است.
پ.ن 3: این عکس علامه من را یاد استاد ایشان حضرت آیت الله قاضی می اندازد. خدا هر دو را مورد رحمتش قرار دهد. آمین یا رب العالمین...
سلام
در ظاهر آدمی با خدا، حزب اللهی و ولایت محور هستیم
اما در باطن از هر کثافتی کثیف تر و از هر پَستی پَست تر
نه اینکه از اول اینطور بوده باشیم
کم کم به این مرحله رسیده ایم
ایمانمان را موریانه آرام آرام خورده است...
پ.ن : هرکس موریانه ی خودش دارد یکی مقام دیگری شهوت دیگری ...
بعدا نوشتم : (1393/09/09)
این جور آدم ها (شاید خودمون ..) بدترین ضررها را به اسلام و مسلمین می زنند. اگه یه روحانی [نما] یه کار اشتباهی را از روی سهو انجام بدهد اثر منفی زیادی بر روی ذهن مردم دارد وای به روزی که کارها را از روی هوای نفس و عمدا باشد.
آیـــه الــلّـــه جـــوادی آمـــلــی:
هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمیشود،مگر به وساطت مقام امــام هــشــتــم؛
هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی یابد و خوشحال نمیشود، مگر به وساطت مقام رضوان رضـــا(ع)؛
و هیچ نفس مطمئنه ای به مقام راضی و مَرضی بار نمییابد، مگر به وساطت مقام امــام رضــا(ع) !
او نه چون به مقام رضـــا رسیده است،به این لقب ملقّب شده است!
بلکه چون دیگران را به این مقام میرساند، ملقّب به رضـــا شد.
اهدافجزئیهممشمولایناصلکلّیاست.
اگر کسی در کارهای جزئی موفق شد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند به برکت امــام رضـــا(ع) است.
اگر فرزندی کوشید، رضای پدر و مادر را فراهم کرد؛ چه بداند و چه نداند، به وساطت مقام امام رضا(ع) است....
***********
رضای من؛
گوشه ی چشمی مولا . . .
برگرفته از بلاگ : ˙˙·٠•✿ اِقلیما ✿•٠·˙˙
یکی از دوستان جایی نوشته بود :
"خدای عزیزم،
وقتی دیشب گفتم زندگی از این بدتر نمیشه.
این جمله یک نق زدن معمولی بود نه یک دعوت به مبارزه و چالش!
زیاد جدی نگیر "
پ.ن : دیدیم خیلی خیلی راست میگه....
پ.ن 2: گاهی وقتها فرق نق زدن ساده و یه چالش سنگین را نمی دانیم!
سلام
شما اگه متهم باشید دادگاه که می روید قاضی به صحبت های شما گوش می کنه و درخواست مدرک می کنند و اصل هم بر "بی گناهی" شما هست و شما نیازی نیست بر بی گناهی خودتان مدرکی ارائه کنید و طرف مقابل (شاکی) باید برای اثبات ادعای خود مدراک لازمه را ارائه دهد.
حال فرض می کنیم شما به وسیله قاضی مجرم شناخته شدی( بعد از دادگاه تجدید نظر و دیوان و دادسرا و..) قاضی بررسی می کنه ببینه شما این جرم را "عمدی" انجام دادی یا "سهوی" ؛ "نتیجه" جرم با "هدف" جرم یکی بوده یا خیر و...
اونوقت با توجه به کلیه شرایط اقدام به صدور حکم قطعی می کند
اما...
بعضی ها به خودشون حق می دهند که قاضی باشند و حکم صادر کنند و در مقابل کم ترین اتهام (نه جرم) شدیدترین مجازات را اعمال نمایند.
پ.ن1 : به نظر حقیر جایگاه ، آبرو و شانیت یک نفر ارزش مندترین چیزی هست که داره ...
خواهشمند است با اتهام های فرضی و نادرست اقدام به صدور حکم قطعی نکنیم و همه ی جایگاه ، آبرو و شانیت طرف مقابل را زیر سوال ببریم و...
پ.ن 2: این مطلب را می خواستم یه هفته پیش بنویسم ، چون خیلی خیلی عصبانی بودم اقدامی نکردم اما تو رابه خدا برای قضاوتهایمان کمی صبر و عدل و تقوا پیشه کنیم.
پ.ن3: خودم و خودم و خودم و شما دوستان را به تقوای الهی سفارش می کنم.
پ.ن4 : این روزها حرف هایم از عمل هایم بیشتر شده است.(خدا خودش رحم کند.)
پ.ن5 : و باز به خودم:
"یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست*از نقطهای بترس که شیطانیات کنند"(از فاضلِ جان)
"باشد تا رستگار شویم"
بعدا نوشتم : دوستان اگه توانستند به دیدن این( امروز ) فیلم بروند.
سلام
وقتی چیزی را غیب می کنی هیچ کس تشویقت نمی کنه
اما وقتی اون چیزی را که غیب کردی دوباره ظاهر کنی
مردم برایت بلند می شوند و دست می زنند
به مرحله بازگشت مرحله "حیثیت" می گویند
خدایا نگذار ما "بی حیثیت" شویم...
پ.ن: دوستان می توانند تحلیل لایه ای و عمقی داشته باشند
سلام
شب های قدر بود و دیدم علی یه مفاتیح خوشگل زیب دار داره
بهش گفتم : "علی این را قم گرفتی(علی در قم طلبه هست)"
گفت : "نه یزد گرفتم" من هم گفتم یکی هم برای من بگیر....
دیشب علی یه مفاتیح بهم هدیه داد
پ.ن : دیشب یه حس خوبی از این هدیه بهم دست داد ؛ دوستان سعی کنند به هم هدیه بدهند.
بعدا نوشتم : (1393/09/08)
امسال که نصیبمان شد و کربلا رفتیم این مفاتیح دستمان بود و چقدر برای علی دعا کردیم هم کربلا و هم نجف؛ دوستان هدیه بدهند که سنت اهل البیت است ...
یاران امام زمان (عج) دارای ویژگی های زیادی هستند که به سادگی در افراد جمع نمی شوند . یکی از ویژگی های یاران امام زمان (عج) در زمان ظهور ، تسلیم محض بودن آنها نسبت به حضرت است در حدی که « هارون مکی » یکی از اصحاب امام صادق (ع) نسبت به ایشان داشت .
خدایا از گناهی توبه می کنم که نمی دانستم گناه است در صورتیکه از بدترین و زشت ترین گناهان بود
خدایا از گناهی توبه می کنم که ظلم بود و من در خواب غفلت بودم
خدایا توبه می کنم از ...
سلام
من مطمئن هستم این آقا از من بیشتر به خدای خودشون اعتقاد داره
اما تنها چیزی که من را دلگرم می کند این است که خدای من بهترین و درست ترین خدای دنیاست (در اصل تنهاترین، بهترین و درست ترین)
پ.ن: خلاصه کلام اینکه راه درست است فقط همتی می خواهد برای طی کردن...
پ.ن2: برای درک بهتر به پست "نقشه ی گنج " مراجعه نمایید.
پ.ن3: دوستان از تحلیل های لایه ای و عمیق خودداری فرمایند.
سلام
حاج آقا گفت : "سرتون را پایین بیاندازید؛ آرام آرام قدم بردارید؛ کم صحبت کنید ؛ فقط ذکر بگویید، حالت افتادگی در شما نمایان باشد، استیصال در حرکت، گفتار . رفتار و کردار شما نمایان باشد یادتون باشه که هیچی نیستید و فقیر هستید هر وقت تکبیر گفتم سرتون را بالا بیارید و در نگاه اول هر چه خواستید از خودش بخوایید که همه اوست"
"الله اکبر ... الله اکبر ... الله اکبر"
سرها را بالا آوردیم تمام وجودمان درد گرفت احساس حقارت کردیم و به سجده رفتیم...
"الله اکبر ... الله اکبر ... الله اکبر"
پ.ن2: استیصال : 1 - از ریشه کندن . 2 - کنده شدن . 3 - درمانده و بیچاره شدن . 4 - درماندگی ، بیچارگی .
پ.ن3 : این قرآن همان قرآنی است که در پست های قبلی(اینجا) به آن اشاره شد؛ مجددا شما را به مطالعه ترجمه ی این قران سفارش می کنم.
پ.ن4 : یه انگشتر عقیق داشتم که "پدر" از عتبات عالیات سوغات آورده بودند در رکاب آن ذکر "یافاطمه" نوشته شده بود و به اکثر بقاع متبرکه ، متبرک؛ بویژه کعبه-حجرالاسود و ... به دلیل ذکر "یا فاطمه" موجب شد اکثر مواقع با وضو باشم در سفری که از مشهد مقدس بر می گشتم گم شد و...
پ.ن5 : دلم برای ذکرم "یا فاطمه" و "انگشترم" تنگ شده است هر کدام را دیدید سلام من را بهشان برسانید و بگوید "محمد" دلش برایتان تنگ شده است!
یا سَریعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا یَمْلِکُ إلاّ الدُّعاءَ فَاِنَّکَ فَعّالٌ لِما تَشاءُ، یا مَنِ اسْمُهُ دَواءٌ وَذِکْرُهُ شِفاءٌ وَطاعَتُهُ غِنىً، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ الرَّجاءُ وَسِلاحُهُ الْبُکاءُ
پ.ن1 : اى که از بندگانت بسیار زود راضی میشوى(فقظ لازمه یه توبه واقعی انجام بدهی)
پ.ن2 : ببخش بر بنده هایى که بجز دعا و تضرع بدرگاهت چیزی ندارد
پ.ن3: اى که نامت دواى دردمندان و یادت شفاى بیماران است و طاعتت بی نیازى از هر چه در جهان
پ.ن4: ترحم کن به کسی که سرمایه اش امید به توست و اسلحه اش گریه است ...
پ.ن5: عکس مربوط به دعای کمیل در شهر مدینه منوره است و حاج رامین (همسفربا مرام عمره دانشجویی و خودم هم عکاس بودم دیگه)
اوایل یه لیست تهیه کرده بودم از گناهانی که باید ترک کنم، یه سه چهار تایی شدند به خودم گفتم اگه اینها را ترک کنم می شوم "عبد صالح" بعد از مدتی و با هزار سختی یکی از گناه ها را کمرنگ (نه ترک صددرصد) کردم به لیست گناهان که برگشتم تا این گناه را پاک کنم دیدم بهم "عنایت شده" و چشمانم باز ؛ شروع کردم به نوشتن گناهانی که تا حالا بهشون فکر نمی کردم و یا اصلا فکر نمی کردم اینها گناه هستند و...
پ.ن1: "بیایید به ترک گناه عادت کنیم"
پ.ن2 : این عنایات ویژه بار مسئولیت آدمی را سنگین تر می کند زیرا خداوند انتظار بیشتری از ما خواهد داشت.
پ.ن3 : به قول آیت الله العظمی بهجت : اونی که می دونی عمل کن و اونی که نمی دونی را خدا از در و دیوار برات می رسونه!
پ.ن4: اهل البیت و شهدا و نیکان و صالحان به "اذن الله" کمک خواهند کرد فقط لازمه که شروع کنیم
پ.ن5: بسم الله...
بعدا نوشتم : (1393/09/08)
هر چه در این مسیر بیشتر قدم برداریم خداوند راه را برای ما روشن تر خواهد کرد، ان شالله به نور مطلق برسیم.
سلام
امروز میان بازرسی برای دفتر..... (دفتری که سابقا درآن کار می کردم)
مدیرعامل زنگ من زدند و گفتند :"شما هم با توجه به سوابقت حضور داشته باش"
من هم گفتم باشه و کت وشلوار را پوشیدم و خودم را رسوندم دفتر و با اعضای دفتر همه چیز را چک کردیم که مشکل خاصی وجود نداشته باشد مدارک و قرارداد و ...
وقتی همه چیز (نسبتا) مرتب بود یه نفس را حت کشیدیم و منتظر بودیم تا بازرس بیاد و ...
پ.ن1 : به خودم گفتم که لازمه یه نگاهی هم به "دفتر" اعمال و کارهایم بندازم تا یه زمانی اگه بازرس اومد مشکل خاصی توی پرونده ما وجود نداشته باشد
پ.ن2: حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَکْبَر
از پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) نقل شده است: پیش از آنکه به حساب شما برسند خود به حساب خویش برسید، و قبل از آنکه مورد سنجش قرار گیرید خویشتن را بسنجید، و خود را براى رستاخیز بزرگ آماده کنید. (مطالعه بیشتر )
پ.ن3 : یه نگاهی به تنها قراردادی که امضا کردیم بیاندازیم "أَلست بربّکم قالوا بلی"
سلام
خدا خیلی دوستمون داره!
گاهی وقتها بهمون میگه : " حالیته...!!!"
باید مواظب حرفها ، کارها و حتی افکارمون باشیم
و به خودمون بگیم " فلان بن فلان .... حالیته...!!!"
پ.ن : وای به روزی که نشانه های حضور خدا قطع بشه و یا دیگه اون ها را نبینیم و نشنویم و...
پ.ن2: دیروز خدا بهمون گفت : " حالیته...!!!" ما مهم گفتیم : " خدایا غلط کردیم ... "
وقتی تصور کردیم خودمون و برنامه هامون بر همه ی برنامه های دیگه اولویت داره و اسم اونها را گذاشتیم عقلانیت.... اونوقت بود که "تدبیر خدا" بر "عقلانیت ما" لبخند زد.
سلام
روزی به مرحوم آیت الله بهجت ره گفتند: کتابی در زمینه ی اخلاق معرفی کنید.
فرمودند:لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی"خدا می بیند"!
خدایا
"من" مجبورم و " تو" هم مجبوری
من مجبور به "بندگی"
تو مجبور به "خدایی"
پ.ن: در نتیجه خدایا یه جورایی مجبوری من را هدایت کرده و ببخشی ( چطورش را خودت بهتر از من می دونی)
سلام
لازمهی عمل هم «صبر» و «توکل» است. شماها مسئولان کشور هستید در بخشهای مختلف؛ کارهای زیادی برعهدهی شما است؛ کارهای شما، هم کار دنیا است، هم کار آخرت؛ یعنی وقتی به انجام وظیفهی خود میپردازید، هم دارید دنیا را آباد میکنید، زندگی را آباد میکنید، هم دارید باطن و درون خودتان را آباد میکنید. این عمل - که هم عمل دنیائی است، هم عمل اخروی است - احتیاج دارد به دو عنصر: صبر و توکل. آیهی شریفهی قرآن میفرماید: «نعم اجر العاملین. الّذین صبروا و علی ربّهم یتوکّلون».عنکبوت: ۵۸ و ۵۹
سلام
نگاه ما به تمام چیزها باید با محوریت "امتحان" باشد
باید ببینیم "کجا و چگونه" امتحان می شویم
"نتیجه" مهم نیست درست امتحان دادن مهم است.
پ.ن: با تشکر از برف دونه
سلام
همیشه امتحان بین "گناه زیبا" و "خوب پنهان" است
گناه لذت ظاهری و کوتاه مدت داره.
اما خوبی لذت پنهان و بلند مدت داره...
پ.ن: با تشکر از برف دونه
سلام
وظیفه من " تدبیر" است
زیرا رکن اصلی "امتحان" تدبیر است
اما " تقدیرخدا" به تدبیر من می خندد.
پ.ن: با تشکر از برف دونه
سلام
"یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ" سوره فاطر آیه۱۵”
شب قدر بود، قرآن ها را جلوی رویمان باز کردیم و دعای مربوطه را خواندیم ، حاج آقا حمیدی پور قبل از قرآن سرگذاشتن این شعر را خواند :
"از گدا جز گدایی چه آید من گدا من گدا من گدایم"
و داستان گدایی شروع شد:
" الهی بک یا الله... "
"..."
پ.ن1: برای توضیحات بیشتر می توانید به مجموعه سخنرانی حجه الاسلام پناهیان با موضوع"تعیینکنندهترین عامل در مقدارت بشر" مراجعه نمایید
پ.ن2: با تشکر از " برف دونه "
سلام
امروز صفحه 486 قرآن را می خواندم آیه های 23 الی 31 سوره ی شوری.
آیات تکان دهنده ای دارد بویژه آیه 25 که حال من را دگرگون کرد:
جز او کیست که توبه مرا بپذیرد و از گناهانم چشم پوشی کند...
"وَ هُوَ الَّذی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ.
و اوست کسی که توبه را از بندگانش می پذیرد و از گناهان درمی گذرد و آنچه می کنید می داند ."
سلام
کلیه رابطه ها قراردادی است
با پایان قرارداد از بین می رود.
پ.ن۱: به قول مولانا هرکسی از ظن خود شد یار من...
پ.ن۲: رابطه مستقیمی بین متن و پ.ن۱ وجود ندارد
سلام
چهل عدد نسبتا مقدسی هست مثلا پیامبر در چهل سالگی مبعوث شدند و یا چهل شب زنده داری یا چهل حدیث و ...
اما چهلمین پست من درباره یک غلط املاییه که نوشته بودم:
تنهایی : لذت لحضات با "او" بودن
لحظات را نوشته بودم لحضات؛ اما این اشتباه چیزی از تنهایی من کم نکرد و لحضات چیزی بر لحظه لحظه های خوب زندگی من اضافه..
باید بنویسم:
طنحایی : لضط لحضاط با "او" بودن
شاید تنهایی، لذت و لحظات را اشتباه بنویسیم اما "او" و "من" همیشه یکجور نوشته می شوند
خیلی باید گستاخ باشیم تا "او" و "من" را گول بزنیم.
پ.ن: "من" و "او" دو واژه قراردادی هستند وگرنه همه ی عالم "او"ست ، همه "او"ست در واقع جز" او" نیست. لااله الا الله...
بعدا نوشتم : (1393/09/06)
خدایا لذت با تو تنها بودن را به من و همه ی دوستان بچشان
سلام
برای قبول کردن برهان لازم است
برای رد کردن هم برهان لازم است
اگر نتوانستید با برهان چیزی را قبول کنید یا رد کنید
بگویید " نمی دانم"
انکار نکنید نفی کردن بدون برهان خیلی خیلی خطر ناک است
برداشتی از تفسیر سوره حمد جلسه چهارم امام خمینی
سلام
عشق یعنی
دائم الحضور بودن در کنار محبوب...
سلام
یه سوال سخت و یک پاسخ ساده:
سوال سخت : پل صراط که از مو باریک تر و شمشیر برنده تر است کجاست؟
پاسخ ساده: همین دنیا
سلام
توصیف خدا:
" یک فرد که دارای لکنت زبان است می خواهد خورشید را برای آدم کوری توصیف کند"
و البته "خاک بر فرق من و تمثیلم"
سلام
تقوا چیست؟
می گویند هر چیزی را با متضادش بشناسید : متضاد کلمه ی " تقوا" ؛ "ظلم" است
طبق گفته یکی از بزرگان البته با استدلال به آیه قرآن نزدیکترین چیز به " تقوا" ، "عدل" است.
سلام
قدم های عرفان :
قدم اول : خروج از بت خانه ، قیام الی الله ...
قدم دیگری وجود ندارد.
بعدا نوشتم : (1393/09/05)
همه ی قدم ها را انجام داده ایم به غیر از قدم اول ...
سلام
بازی با کلمات:
کلا یک چیز "وجود " دارد و خلاف "وجود" نا موجود است چیزی که ما بهش می گیم"عدم"
حالا شد دو چیز : 1- وجود 2- عدم
یعنی در اصل همان یک چیز ست همان "وجود"
یک مثال ساده : یا شما زنده هستی یا زنده نیستی " مردن" کلمه جدیدی نیست اصلا کلمه ای نیست همان زنده نبودن هست!!!
بسم الله الرحمن الرحیم
هجرت یعتی حرکت از " خود" به سوی " خدا"
مردم سه گروهند :
1- از چاه نفسانی هجرت به سوی "الی الله" کرده اند و اجر آنها الله است یعنی بهشت مطرح نیست الله مطرح است ذات مقدس خدا.
2- از چاه نفسانی هجرت کرده اند اما به غایت الله نرسیده اند ویژگی این گروه این است که از از نفسانیت گذشته اند
3- عده هم هنوز هجرت نکرده اند ( مانند من...) و در چاه نفسانی خود محبوس هستیم و جز خودمان را نمی بینیم و هرچه می خواهیم برای خودمان هست و ...
نفس ، از همه ی دشمن ها بدتر ، از همه ی بت ها بزرگتر و اصلا مادر همه ی بت ها است و او را بیشتر از همه عبادت می کنیم باید بت را شکست باید بت خانه را شکست.
"نمی شود هم بت باشد هم خدا"
شروع کنیم نفس را بشکنیم
شروع کنیم خود را بشکنیم
شروع کنیم ...
پ.ن : برداشتی ناقص از تفسیر سوره حمد امام خمینی جلسه دوم
بعدا نوشتم (1393/09/04):
باید هر روز این نکته را برای خود تکرار کنیم و شروع کنیم به هجرت ...
سلام
حتما این قسمت از آیه ۸۱ سوره هود " أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ " را خوانده و یا شنیده اید
فکر می کنید آیه خیلی امیدوار کننده است ؛ درست است اما به یک شرط ...
آیه را کامل بخوانید " لینک آیه و ترجمه"
بعدا نوشتم (1393/09/04):
این آیه ، آیه ی عذاب است برای کافران ...
بسم الله الرحمن الرحیم
"وَلِلّهِ غَیْبُ وَالأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ" آیه آخر سوره هود
"و نهان آسمانها و زمین از آن خداست و تمام کارها به او بازگردانده مىشود پس او را پرستش کن و بر او توکل نماى و پروردگار تو از آنچه انجام مىدهید غافل نیست"
چند نکته:
۱_ آگاهی نامحدود و قدرت بی پایان خداوند
۲- بازگشت هر چیز به سوی اوست
۳- بنده باش
۴- توکل کن
۵- خدا از تو غافل نیست ( خودمانی این قسمت می شود که خدا مواظبت هست تو هم مواظب خودت باش)
سلام
بیایید سعی کنیم کمتر دروغ بگوییم یا حالا که داریم سعی می کنیم بیایید اصلا دروغ نگوییم
قرآن کریم-سوره توبه- آیه 77 :
"اعمال آنها نفاقى در دلهایشان تا روز قیامت ایجاد کرد، به خاطر اینکه عهد خدا را شکستند و به خاطر اینکه دروغ مىگفتند".
سلام
همه از "او"ست
اصلا همه "او"ست
باورم کنیم که " من" وجود ندارد اگر من وجود دارد از اوست...
سخت است باورش( فهمیدنش آسان اما درک و باورش سخت است مثل معاد )
خدایا همانطور که به ابراهیم خلیل کمک کردی به ما هم کمک کن اعتقاد قلبی پیدا کنیم و باور کنیم این واقعیات را...
سلام
خداواند دستمان را گرفته است
از ازل تا ابد ( الست بربکم )
ما گستاخانه دستمان را رها می کنیم
گستاخیم گستاخ...
خدایا هرگز دستمان را رها نکن حتی اگه گستاخانه خواسته باشیم از تو جداشیم
سلام
داستان خیلی جالبی است
هرچه می گذرد(چه خوب چه بد(
به مرگ نزدیکتر می شویم
نزدیکتر ...
بعدا نوشتم (1393/09/04):
اگر همین نکته را مد نظر داشته باشیم از هر عارفی عارف تر خواهیم شد.
سلام
"عقلانیت" خیلی خیلی مهم است در مهم بودنش همین بس که ما شرع را با عقل پذیرفتیم و چون شرع را پذیرفتیم هرچه عقل از ادراکش ناتوان بود باز می پذیریم.
مثال: شما تحقیق می کنید و بهترین دکتر را انتخاب می کنید تا اینجا عقلانیت اما بعد از آن می شود...
بعدا نوشتم (01/09/1393) :
عجب جمله ی جالبی من نوشتم بالا ... خودم باید به خودم آفرین بگویم.
سلام
یکی از درگیریهای ذهنی من بحث "توکل" است در اصل بحث شکی ندارم اما در کیفیتش هزار سوال و نکته
یک سوال: آیا بین عقلانیت و توکل تناقضی وجود دارد؟ و آیا اینها با هم تداخل دارند؟ در عرض هم هستند یا در طول هم؟
اگر به عظمت،قدرت، حکمت و... خدا اعتقاد داریم به این نتیجه می رسیم که توکل یه بحث عقلانی است و جز این نمی تواند باشد اما هیچ گاه نمی توانم به عقلانیت خودم اجازه دهم که خرج کنم به امید توکل و یا توکل را با پس انداز کردن در تضاد بدانم ....
اصل را پذیرفته ام اما حدودش را نمی دانم...
بعدا نوشتم (01/09/1393) :
اصل را پذیرفته بودم ، درباره ی حدودش فکر می کنم توکل مانند دریایی است که انسان در آن غوطه ور است و همچنین سعی و تلاش انسان به مانند شنا در این بی نهایت رحمت می باشد.
خیلی از چیزها را پذیرفته ایم و درباره ی حدودش تحقیق کرده ایم اما متاسفانه به باور قلبی نرسیده ایم ، به قول حضرت ابراهیم (ع) : " بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی "
خدایا خودت ایمانی به ما عطا کن که قلب نشات گرفته است.