خسته ی تنها

حرف هایی که نباید گفته شوند ولی باید نوشته شوند
**************

قد افلح المومنون
"باشد تا رستگار شویم"

***
در حیرتم که چه نویسم
روی سخنم با کیست؟
با خفته است یا بیدار؟
اگر خفته است
خفته را خفته کی کند بیدار؟
و اگر بیدار است
بیدار در کار خود بیدار است!
وانگهی نویسنده چه نویسد
که خود نامه سیاه
و از دست خویشتن در فریاد است.

پیری و جوانی چو شب و روز برآمد
ماشب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم.

علامه حسن زاده آملی
*****

بعضی از لحظات زندگی ام را دوبار زیسته ام.

یکی آنگاه که آنها را زیسته ام

و دیگر، آنگاه که آنها را نوشته ام.

به یقین،

آنها را هنگام نوشتن عمیقتر زیسته ام.

[یادداشت ها/شارل بودلر]

رهنمودها
نکته های مهم
آخرین نظرات
  • ۱۹ آبان ۹۷، ۰۶:۵۳ - برف دونه
    دقیقا
تقویم کاری
جستجو در سایت مقام معظم رهبری

۱۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

سلام
ازش می پرسم حاج احمد نیم ساعت که سجده میری چی می گی؟
میگه هرچی حرف دارم را به خدا می زنم

به فکر فرو رفتم، "هر چی حرف!" 
من اگه خیلی بتونم سجده بروم پنج دقیقه هست و کل حرفام برای خدا هفت دقیقه!!!

حالا می فهمم چرا بعضی از آدم ها اینقدر "آروم" هستند!
قبلا خودشون را خالی کردند ، درد دل کردند و خوب شنیده شدند
و مطمئنا خدا بغلشون کرده ، هم نوازششون کرده 
چون 
او سمیع و علیم و مهربان و ... است!
۴  نجوا موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۰۵:۳۴
صابر

پ.ن : پیام فوق را از صاحب کتاب دریافت کردم، نکته بسیار ظریفی در آن وجود داشت که مرا به فکر فرو برد " لذت مطالعه" !

پ.ن 2: چقدر خودمون را از این لذت بهره مند نمودیم؟

پ.ن 3: آیا حضور در تلگرام، واتسآپ، اینستاگرام و .... همین لذت و همین استفاده را برای ما داره؟

پ.ن 4: نامه های بلوغ، علی صفایی حائری، انتشارات لیله القدر

۲  نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۱۱
صابر

سلام

در رابطه بحث برخورد یک  آقا با یک خانم دو حالت کلی وجود داره :

1- یک آقا به صورت نسبی نحوه برخورد با خانم ها را بلد هست و اکثر ظرافت های زنانه را آشنا هست  در این حالت ممکن هست این برخورد "محترمانه و فنی که از حد طبیعی و عرف خارج شود" موجب ایجاد حس و شاید دلبستگی در جنس مخالف کند.

2- یک آقا نحوه رفتار با خانم ها را بلد نیست و آگاهی ای از ظرافت های ذاتی خانم ها ندارد در این حالت ممکن هست با برخورد نامناسب به احساسات یک خانم ضربه و به شخصیتش توهین کند.

یعنی در این دو حالت کلی خانم ها در معرض آسیب جدی هستند و باید خیلی رعایت شود.

 

پ.ن : نکته بالا رافع مسئولیت آقایان در برخورد با خانم نیست!

پ.ن 2: بحث حیا بحث مهمی هست که ان شاءالله به آن خواهیم پرداخت.

۲  نجوا موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۰۰
صابر

سلام

خوابگاه های جدید بیرون از دانشگاه هست حدود ۱۰۰ متر با درب غربی دانشگاه فاصله داره، بین دانشگاه و خوابگاه یه ساختمان بزرگ بیست و پنج طبقه ای هست که سربه فلک کشیده و به خاطر اینکه در یک جای خوش آب و هوای تهران هست اکثرا از خانواده های ثروت مند و ... در این مجتمع زندگی می کنند ( می گن کی روش هم در طبقه سیزدهم یا طبقه بیست و پنجم زندگی می کنه)

یکی از دوستان همیشه سرش را می اندازه پایین و با سرعت این مسیره را میره، گاهی ما سربه سرش می ذاریم که چی؟ مثلا اگه تو این بدحجاب ها [ الان دیگه بی حجاب] را نبینی همه با حجاب می شوند؟ او هم هیچی نمی گه و تند مسیر را میره.

چند وقتی هست که به خاطر نوع فعالیتم با خانم ها برخورد بیشتری دارم که اکثرا در چارچوب خودش هست اما می خوام یه نکته بهتون عرض کنم، وقتی خودم را نسبت به شش ماه پیش که اکثر ارتباطم با مردها بود بررسی می کنم ، می بینم شش ماه پیش حال بهتری داشتم. نه اینکه خدای ناکرده نگاه شهوتناک داشته باشم و یااینکه خانم هایی که با آنها برخورد می کنم خانم های بی مذهبی باشند ( که اکثرا محترم و با شخصیت هستند) اما تاثیر خودش را داره، مگر اینکه تقوای بالایی داشته باشیم.

 

پ.ن : اخیرا از مرز بد حجابی گذشته ایم و به بی حجابی رسیدیم که هیچ ، داریم وارد مرحله " عرضه" می شیم؛ همون بحث درندگی ( یعنی طرف با نوع پوشش درنده شده و هدف هم این هست از این کارش، یعنی من را ببینید!)

پ.ن ۲: اخیرا که دنبال کار می گشتم با یکی از دوستان علوم پزشکی یزد صحبت می کردم گفت اگه می تونی یه کار پیدا کن که " خانم" دور و برت نباشه ، هم مدیریت کردن خانم ها سخته هم خودت راحتی.

۸  نجوا موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۰۵:۳۵
صابر

امیدوارم خداوند، در محضر فیض اش، ما را با هم جمع کند، هر چند که مشکلات و گرفتاری ها در دنیا، از یکدیگر جدایمان کنند . چون آنها که با خدا به هم پیوند خورده اند، حتی در جدایی ها، جمع اند . و دیگران، حتی در جمعشان، جدا هستند . و این نقطه ضعف اهل باطل است که نقطه های اتصال آنها، عامل جدایی شان می تواند باشد . در حالی که اهل حق، حتی در جدایی شان، با هم جمع اند و هماهنگ اند; که «وحدت در جهت » ، «اختلاف در عمل » را توجیه می کند، و «اختلاف در جهت » ، «وحدت عمل » را خنثی می سازد.

قسمت آخر نامه مرحوم استاد علی صفایی حائری به فرزند بزرگشان محمد.

نامه اول ...

نامه های بلوغ

 

پ.ن : ممنون از بزرگواری که این کتاب را به من جهت مطالعه دادند، در طلیعه کتاب آنچه مرقوم شده بود بسیار زیبا بود...

پ.ن 2: این کتاب بسیار نکته داره ، ان شاءالله بتونم شیرینی این کتاب را با شما به اشتراک بگذارم.

۲  نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۳
صابر

سلام

بعضی مثال ها در ذهن آدم به خوبی جای می گیرند، شاید ساعت ها سخنرانی را بتوان در یک مثال ساده خلاصه کرد و درکش را برای مخاطب ساده کرد، یکی از مثال هایی که من را خیلی به فکر فرو داشت مثال استاد عین صاد در مورد " رهرو بودن" هست :

 

بر گرفته از کتاب " رشد " (لینک)

نوشته شده "علی صفایی حائری" (عین . صاد)

پ.ن : اساتید و دوستانم تاکید خاصی داشتند به خواندن این کتاب

وقتی کتاب را خواندم متوجه شدم اساتید و دوستان اشتباه می کنند

باید افراد را "مجبور" کرد که این کتاب را بخوانند.

۱  نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۱
صابر

آقای "حسن عباسی" یه حرفی در سال 1389 زده (کار به خوب و بدش ندارم)

الان به صورت ناگهانی در شبکه های اجتماعی مطرح می شود

و از قضا ناگهانی آقایون از ایشون شکایت می کنند

ایشون متوجه اشتباهش می شود

عذرخواهی می کند

اما ...

بازداشت می شود!

اگر همین حرف را فردی مثل زیبا کلام زده بود

هیچی کاری به کارش نداشت

چرا؟

 

۴  نجوا موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۰
صابر

چند تا گلدون داده بودم به یکی از فامیل ها تا توش گل بکارند!

بعد از یکی دو روز که گلدون ها را ازشون خواستم

از دادن گلدون ها خودداری کردند

وقتی دلیلش را جویا شدم گفتند :

"صبر کن تا قلمه ها بگیرند ..."

 

پ.ن : خیلی از کارهای خدا هم همینه، چون می دونه هنوز ظرفیتش درون ما ایجاد نشده اون نعمت را بهمون نمی ده، بهمون میگه : " بنده ی من ! صبر کن ..."

۴  نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۳۰
صابر

سلام

اگر خواسته باشیم با ملاک های " قناعت" و " رضایت" زندگی ها را بررسی کنیم

کدوم زندگی ، زندگی فقیرانه هست و کدام زندگی زندگی شاهانه هست؟

۳  نجوا موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۶
صابر

سلام

کی گفته دو خط موازی به هم نمی رسند؟

و یا دو ریل راه آهن هیج وقت به هم نمی رسند؟

یه وسیله ای است به "سوزن" که دو ریل را به هم می رساند

و یه فردی هست به نان "سوزنبان" که سوزن را عوض می کند

اگه از راست به چپ نگاه کنی دو مسیر را می بینی که به یک مسیر ختم می شود

و اگه از چپ به راست نگاه کنی یک مسیر می بینی که تبدیل به دو مسیر متفاوت می شود

دریافت

" وصل " و یا " فصل" به خودت بستگی داره

سورنبان "قلبت" چه کسی هست؟

و در کدام جهت حرکت می کنی؟

۲  نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۵۹
صابر

وارد اتاق شد

نگاهی به شمعدونی ها کرد

ازم پرسید : " باهشون حرف می زنی؟ "

گفتم : " نه ، چی شده مگه ؟"

گفت : " به خاطر همین هست که شمعدونی هات پژمرده شدند، باید باهاشون حرف بزنی ! "

 

پ.ن : اگه خاک خوب باشه، خود گیاه هم قوی باشه، آفت هم نزده باش و... و باهاش حرف نزنی پژمرده خواهد شد!

پ.ن 2: خیلی می خوام غیر مستقیم بهتون بگم که : " نکته نود و یکم : با همسرت حرف بزن"

۴  نجوا موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۴۴
صابر