خسته ی تنها

حرف هایی که نباید گفته شوند ولی باید نوشته شوند
**************

قد افلح المومنون
"باشد تا رستگار شویم"

***
در حیرتم که چه نویسم
روی سخنم با کیست؟
با خفته است یا بیدار؟
اگر خفته است
خفته را خفته کی کند بیدار؟
و اگر بیدار است
بیدار در کار خود بیدار است!
وانگهی نویسنده چه نویسد
که خود نامه سیاه
و از دست خویشتن در فریاد است.

پیری و جوانی چو شب و روز برآمد
ماشب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم.

علامه حسن زاده آملی
*****

بعضی از لحظات زندگی ام را دوبار زیسته ام.

یکی آنگاه که آنها را زیسته ام

و دیگر، آنگاه که آنها را نوشته ام.

به یقین،

آنها را هنگام نوشتن عمیقتر زیسته ام.

[یادداشت ها/شارل بودلر]

رهنمودها
نکته های مهم
آخرین نظرات
  • ۱۹ آبان ۹۷، ۰۶:۵۳ - برف دونه
    دقیقا
تقویم کاری
جستجو در سایت مقام معظم رهبری

نکته 312 : صیّاد [حتما ادامه ی مطلب ...]

چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ب.ظ

سلام

امروز در قطار یه اتفاق بسیار بسیار جالب و حیرت انگیز افتاد، یه مهندس حدودا ۵۵ تا ۶۰ ساله هم کوپه ای ما بود، یه مهندس سطح یک [بالاترین سطح نظام مهندسی] ، کارشناس عالی رتبه ی قوه ی قضائیه، معلم و مدیر، جبهه رفته و ... و الان مخالف نسبی شرایط کنونی [ مخالف نظام نه، مخالف وضع فعلی] شروع کرد به انتقاد از نظام و رهبری، رییس جمهوری و ....

گاهی اوقات اونقدر بد حرف می زدند که به جای "امام خمینی (ره)" از لفظ "خمینی" استفاده می کردند. وقتی متوجه شدند من سرباز هستم شروع کردن به خاطرات خدمت که مربوط به اصفهان خدمت می کردند سال 1356 که نصفش در زمان شاه بود و نصفش در زمان انقلاب ....

خاطره به زمان فرار سربازان از پادگان به دستور امام خمینی (ره) و خالی شدن پادگان اصفهان رسید و این که ایشون همراه ده نفر دیگه به سرپرستی صیاد شیرازی از اون پادگان به بزرگی محافظت می کردند و خاطرات مربوط به صیاد شیرازی و ... در یکی از خاطره ها پیرمرد ساکت شد، من تعجبم کرده و  فکر کردم مشکلی پیش آمده است اما دیدم پیرمرد بغض کرده است و دیگه نتونست جلوی خودش بگیرد و شروع کرد به گریه ...

فردی که تا نیم ساعت پیش داشت از نظام و وضعیت فعلی انتقاد می گرد حالا داشت با خاطرات صیاد شیرازی گریه می کرد، وقتی دونه دونه اشک های پیرمرد بر روی صورت تیغ شده اش سرازیر شد فقط یک جمله به ذهنم رسید : " صیاد دل ها ... "


پ.ن : من نمی دونم صیاد شیرازی با دل این فرد چه کرده بود که بعد از 36 سال از خدمت سربازی اون فرد و بیش از 18 سال از شهادتش، اشک این آدم سرسخت را بیرون می آورد.

پ.ن 2: به قول پیرمرد سرتیپ یک "بسیجی" واقعی بود ... [اینقدر برای شهید صیاد شیرازی احترام قائل بود که اکثر مواقع با نام ایشان را صدا نمی کرد و می گفت "سرتیپ" ]

پ.ن 3: چند تا بسیجی واقعی داریم الآن ؟؟؟؟


 

نجوا  (۵)

۳۰ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۰ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
شاید انگشت شمار

یادمه ابتدایی که بودیم یوقتایی واسه شمارش میگفتن خب حالا با انگشتای پا جم کنید !!
اگه بشه انگشتای پا رو هم روش آورد فک کنم بهتر باشه
پاسخ:
سلام

با این حال خیلی خیلی کم هستند ....
۲۵ تیر ۹۴ ، ۲۱:۱۹ نجمه خانم
سلام...
پاسخ:
سلام علیکم...
۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۵:۲۴ ❀◕ ‿ ◕❀ zizigolu
هی...
پاسخ:
سلام

ممنون از حضورتون

"باشد تا رستگار شویم"
چه جالب...
واقعاً صیاد دل ها بود...

پاسخ:
سلام

واقعا بسیجی بودند

و 

صیاد دل ها ...
سلام
واقعاً چند تا؟! نمی‌دونم...

پاسخ:
سلام

کم هستند بسیجی های واقعی

وگرنه اوضاع خیلی خیلی بهتر بود ...

نجوا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">