*** در حیرتم که چه نویسم روی سخنم با کیست؟ با خفته است یا بیدار؟ اگر خفته است خفته را خفته کی کند بیدار؟ و اگر بیدار است بیدار در کار خود بیدار است! وانگهی نویسنده چه نویسد که خود نامه سیاه و از دست خویشتن در فریاد است.
پیری و جوانی چو شب و روز برآمد ماشب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم.
عادت دارم با کتاب ها گریه کنم...روضه های صامت بی نهایت پُر جان اما...کشتی پهلو گرفته را سالها پیش بلعیده ام...و این پاره های چادر سوخته مادر(سلام الله علیها) که در هر صفحه اش می خرامد این بار تبرک خانه یتان شده است...