خسته ی تنها

حرف هایی که نباید گفته شوند ولی باید نوشته شوند
**************

قد افلح المومنون
"باشد تا رستگار شویم"

***
در حیرتم که چه نویسم
روی سخنم با کیست؟
با خفته است یا بیدار؟
اگر خفته است
خفته را خفته کی کند بیدار؟
و اگر بیدار است
بیدار در کار خود بیدار است!
وانگهی نویسنده چه نویسد
که خود نامه سیاه
و از دست خویشتن در فریاد است.

پیری و جوانی چو شب و روز برآمد
ماشب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم.

علامه حسن زاده آملی
*****

بعضی از لحظات زندگی ام را دوبار زیسته ام.

یکی آنگاه که آنها را زیسته ام

و دیگر، آنگاه که آنها را نوشته ام.

به یقین،

آنها را هنگام نوشتن عمیقتر زیسته ام.

[یادداشت ها/شارل بودلر]

رهنمودها
نکته های مهم
آخرین نظرات
  • ۱۹ آبان ۹۷، ۰۶:۵۳ - برف دونه
    دقیقا
تقویم کاری
جستجو در سایت مقام معظم رهبری

مرد از ماشین 206 آلبالویی خودش پیاده می شود آرام و متین جلوی یک خانم را  با عجله در حال حرکت در پیاده روی یک خیابان خلوتِ پر درخت هست می گیرد و از او می خواهد سوار ماشین شود اما زن بدون توجه به حرف های مرد به مسیر خود با سرعت بیشتری ادامه می دهد ، مرد درخواست خودش را به آرامی تکرار می کند اما زن سرعت خودش را بیشتر می کند که مرد مانع حرکت زن می شود . یک نفر ، دو نفر در حال جمع شدن هستند مرد خودش را به خانم محجبه نزدیک می کند آنقدر که سردی هوا با نفس های خانم محجبه ترس زده گرم شده است مرد دستش را در جیب پالتو خود می کند و اسلحه را روی شقیقه ی زن می گذارد و شلیک می کند . سفیدی چشم های خیره شده زن در یک لحظه قرمز می شود و مرد در حالی که اسلحه خودش را در جیب می گذارد آرام آرام خون های روی صورتش را پاک می کند...

پ.ن 1: خودتان ، خواهر، مادر، عمه ،خاله و یا هر زنی را دوست دارید به جای " زن " بگذارید و داستان را دوباره بخوانید.

پ.ن 2: خودتان، برادر، پدر، عمو، دایی و یا هر مردی را دوست دارید به جای آن " مرد " بگذارید و داستان را دوباره بخوانید.

پ.ن 3: داستان را با شخصیت های دلخواه بخوانید و البته کمی فکر !!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۱۱
صابر

نجوا  (۱۰)

۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۴۱ فاطمه السادات
درسته
اما آمادگی روبرویی یعنی اینکه قبلا با این اتفاقات کنار اومده باشه
و این کنار اومدن، تقریبا ناممکنه
پاسخ:
سلام

پذیرش احتمال وقوع  یک اتفاق 
به معنی کنار آمدن با اتفاق نیست.

بحث زیاد پیچیده و فلسفی شده است ، بهتر نیست به مطالب دیگر پرداخته شود.


۰۷ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۰۸ فاطمه السادات
درک نمیکنم [ناراحت]
یعنی چجوری میشه آدم آمادگی روبرویی با یه قاتل و حمله و ...
واقعا وحشتناکه...
پاسخ:
سلام

روبرویی با یه قاتل خیلی تلخ است.
اما آمادگی برای روبرویی شیرین است.
۰۷ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۵۲ فاطمه السادات
تفاوت نگاه:
البته دیدن جزییات جز خصلت طبیعی بنده است.
وحشت این سناریو، یه حس ناامنی میده به آدم...
درک نمیکنم کجاش زیباست [تفکر]


پاسخ:
سلام

اگر برای هر سناریو یک برنامه داشته باشیم
حس وحشت تبدیل به امنیت می شود.
۰۷ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۳۳ فاطمه السادات
تفاوت نگاه از همین جاست!
البته نقدی نیست! چون انسانها متفاوت هستند
سوال این است: ریختن خون یک انسان(هرچقدرم بد باشه) چه زیبایی داره؟!
سو قصد که تاوانش مرگ نیس که!
هست؟!!!!
پاسخ:
سلام

دربعضی از مرگها و خون ریختن ها حیات است.

اصل بحث حقیر در مورد سناریو هست جزییات در مرتبه ی بعدی قرار دارند.
۰۷ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۲۴ فاطمه السادات
تفاوت نگاه از همین جاست!
البته نقدی نیست! چون انسانها متفاوت هستند
سوال این است: ریختن خون یک انسان(هرچقدرم بد باشه) چه زیبایی داره؟!
سو قصد که تاوانش مرگ نیس که!
هست؟!!!!
۰۷ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۴ فاطمه السادات
ببخشید
اما منطقی نیس!
احساسی هم نیس!
نمیدونم صرفا وحشتناک بودنش کافیه آیا؟!؟!
قرار بود دیگه نظر نزارم، اما واقعا اینجا نشد سکوت کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ:
سلام
اجازه بدهید کمی برایتان توضیح دهم:
سناریو ۱ : این خانم یک قاتل حرفه ای است که قصد کشتن شما را به هر دلیلی دارد و شما از این سو قید نجات پیدا می کنید اما پدرتان ویا برادرتان و یا هرکی دیگری این قاتل بالفطره را پیداش می کنه و حسابش را می رسه

سناریو ۲: این خانم شما هستید که در یکی از معروف ترین فیلم های ایران در حال بازی هستید و...

درباره ی عقلانیت بودن باید گفت که سناریوها قطعیت ندارند و مربوط به آینده می باشند این دو عامل موجب علاقه مندی عقل به بررسی آن ها میپردازد.

امیدوارم توانسته باشم توضیح قانع کننده ای ارایه کنم درمورد عقلانی بودن و البته شاید دوست داشتی بودن سناریوها
۰۲ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۳۷ فاطمه السادات
ببخشید متوجه نشدم
چرا باید چنین تجسمی کرد؟
اصلا چرا باید صحنه به این وحشتناکی رو به تصویر بکشید؟
پاسخ:
سلام

صرفا به خاطر وحشتناک بودنشان
۱۳ دی ۹۳ ، ۱۰:۴۶ کمی بودن ...
عکسه چه ترسناکه!
۱۲ دی ۹۳ ، ۰۷:۰۲ بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
یعنی میفرمایید یک آقا و خانوم محرم هستند این دوتا؟

یعنی مثلا دایی من اسلحه رو گذاشته روی شقیقه ی من و فاتحه!؟


+شان نزول این پست روهم یه مختصر توضیح بدید لطفا
پاسخ:
سلام

شان نزول خاصی نداره

می تونه محرم باشه 

می تونه محرم نباشه


سلام
این پ.ن 3 ربطش به بقیه چی بود؟
پاسخ:
سلام

اصلش همان پ.ن 3 است دیگه...

شاید کمی تفکر موجب سعادت ما شود!

نجوا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">