*** در حیرتم که چه نویسم روی سخنم با کیست؟ با خفته است یا بیدار؟ اگر خفته است خفته را خفته کی کند بیدار؟ و اگر بیدار است بیدار در کار خود بیدار است! وانگهی نویسنده چه نویسد که خود نامه سیاه و از دست خویشتن در فریاد است.
پیری و جوانی چو شب و روز برآمد ماشب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم.
از عاشـورای سال 61 هجـری قمـری، دیگـر زمان از عاشـورا نگذشـته است و همه روزها عاشـوراست.
زمـان بر امتـحان مـن و تـو میگـردد تا ببیند که چـون صدای هَل مِن ناصـرِ امـام عشق برخیـزد، چه میکنـیم؟...
(شهید سید مرتضی آوینی)