خسته ی تنها

حرف هایی که نباید گفته شوند ولی باید نوشته شوند
**************

قد افلح المومنون
"باشد تا رستگار شویم"

***
در حیرتم که چه نویسم
روی سخنم با کیست؟
با خفته است یا بیدار؟
اگر خفته است
خفته را خفته کی کند بیدار؟
و اگر بیدار است
بیدار در کار خود بیدار است!
وانگهی نویسنده چه نویسد
که خود نامه سیاه
و از دست خویشتن در فریاد است.

پیری و جوانی چو شب و روز برآمد
ماشب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم.

علامه حسن زاده آملی
*****

بعضی از لحظات زندگی ام را دوبار زیسته ام.

یکی آنگاه که آنها را زیسته ام

و دیگر، آنگاه که آنها را نوشته ام.

به یقین،

آنها را هنگام نوشتن عمیقتر زیسته ام.

[یادداشت ها/شارل بودلر]

رهنمودها
نکته های مهم
آخرین نظرات
  • ۱۹ آبان ۹۷، ۰۶:۵۳ - برف دونه
    دقیقا
تقویم کاری
جستجو در سایت مقام معظم رهبری

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امر به معروف ونهی از منکر» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


(1) 

1- یه سوال ساده:

" ویروس ایدز خطرناک تر هست یا فرد مبتلا به ایدز؟ "


2- یه سوال پیچیده :

" برهنگی خطرناک تر است یا درندگی ؟ "

نوشته شده در ساعت 7 مورخ 1394/1/19

*

(2)

داستان شماره ی 1 (مربوط به سوال شماره 1 )

شما فرض بگیرید یک دختر زیبا و مودب و از لحاظ مالی مناسب ؛ بوسیله ی یکی از دوست پسراش (ایشون چون خیلی روشن فکر!!! بودند با چندین پسر رابطه خیلی دوستانه داشتند اما فقط با یکی از آنها رابطه ی خیلی خیلی خیلی دوستانه بوده است) به ویروس ایدز مبتلا شده است و ... اون پسره که خودش خیلی مریض هست و ویروس ایذر کار خودش را با بدنش شروع کرده و دختر " زیبا و مودب و از لحاظ مالی مناسب " حس می کنه چهار سال دیگه شبیه این پسره می شه ( مریض ، خسته و ...) همه ی آرزوی های زیبایش جلوی چشمش رژه می رود تابعیت سویس، یه ازدواج مناسب، داشتن پسری مثل پسر خانم دکتر الهی که الآن نیویورک درس می خونه و هرشب از طریق اسکایپ با مادرش صحبت می کند و ... ویا دختر کوچکی که موهایش را هر روز می بافد و به پارک می روند و با هم تاب بازی می کنند ...

داستان شماره ی 2 ( مربوط به سوال 2)

همه ی گوسفندان تلف شده اند ، مشتی رضا فقط همین بیست گوسفند را داشت اما اهالی روستا می گویند گرگ دیشب زده همه را کشته ... رو به پدرم می کنم و می گویم : " بابا چرا گوسفندها را نخورده؟ " 

پدر در حالی که زیر لب چیزی را زمزمه می کند می گوید : " گرگه دیگه ... لامصب نمی کشه که سیر بشه .... میکشه چون جنون کشتن داره... بیچاره مشتی رضا..."

نوشته شده در ساعت 9 مورخ 1394/1/20

**

(3)

این "لینک" را بخوانید( در مورد داستان اول) 

و این" لینک" را نیز با دقت بیشتری بخوانید.( در مورد داستان دوم)

نوشته شده در ساعت 14:20 مورخ 1394/1/20

***

(4)

چندتا سوال برای من پیش اومده :

1- چه کسی شیطان را گول زد؟ 

 2- آیا چوب جذب آهن ربا می شود؟

نوشته شده در ساعت 20:35 مورخ 1394/1/20

****

(5)

 این یه کلیپ بسیار جالبه!!! ارزش یکبار دیدن را داره!

دریافت

نوشته شده در ساعت 20:53 مورخ 1394/1/20

***** 

(6)

تا حالا دقت کردی که چرا خدا نمی گه "زنا نکنین" بلکه می گه "بهش نزدیک نشین"؟
حتما بخوانید این مطلب را با عنوان "چاه عمیق"

نوشته شده در ساعت 9:08 مورخ 1394/1/21

******

(7)

همیشه فکر می کنم که اگه شیطون وجود نداشت

من دیگه گناه نمی کردم؟

یا می شدم مثل خود شیطون

(هوای نفس شیطون گولش زد و اغفالش کرد)

نوشته شده در ساعت 14:03 مورخ 1394/1/22

*******

(8)

اگر انسان هوای نفس نداشت

شیطون چطور می تونست گولش بزنه؟؟

مگه آهنربا می تونه چوب را جذب کنه؟؟

اگه انسان هوای نفس نداشت، اختیار داشت؟؟

فرشته ها چون فرشته هستند هوای نفس ندارند ؟

و یا چون بر هوای نفسشون غلبه کردند شدند فرشته؟؟

گوسفندهای بیچاره که بوسیله ی گرگ ها دریده می شوند

باید چطوری به خدا شکایت کنند؟

نوشته شده در ساعت 14:34 مورخ 1394/1/22

********

(9)

دختر "داستان شماره ی یک" را یادتون هست که

خواستگارهای زیادی داره اما...

قصد کرده انتقام خودش را از دوست پسرش بگیره

به نظرتون چطور می تونه انتقام بگیره؟؟؟

نوشته شده در ساعت 10:49 مورخ 1394/1/22

*********

(10)

مشتی رضای داستان شماره دو را یادتون هست که

حالا یه گله گوسفند داره!

با دو تا سگ گله!

تا حالا این سگ های زبون بسته

جلوی حمله ی 2 تا گرگ را گرفتند!!!

نوشته شده در ساعت 08:18 مورخ 1394/1/23

**********

(11)

به نظر شما کدوم پیروز میشه؟

نوشته شده در ساعت10:33 مورخ 1394/1/23

*************

(12)

یه خواستگار خوب برای دختر "داستان شماره یک" اومده

همه ی شرایط را نداره 

اما به قول دختر ایدزی

چشم های مهربونی داره ...

"لینک"

نوشته شده در ساعت 10:38 مورخ 1394/1/23

************

(13)

گاهی اوقات

نتیجه ی عمل مهم نیست

خود نفس عمل و جرات انجام آن عمل مهم است.

نوشته شده در ساعت 14:33 مورخ 1394/1/25

*************

(14)

بخوانید این "لینک" را!!

بویژه پاراگراف پنجمش را!!!

نوشته شده در ساعت 19:10 مورخ 1394/1/28

**************

(15)

یکی از بزرگوارن در نظری نوشته اند:

" به نظر حقیر نمیشه اهم و مهم اش کرد، چون این دو تا علت و معلول هستند!

قاعدتا تا ویروس ایدز نباشه یا اگه برهنگی نباشه متعاقبا بیماری ایدز یا درندگی هم ایجاد نخواهد شد.

حالا  قصد ما چیست؟ پیشگیری؟ یا درمان؟

اگر پیشگیری است که باید علت(ویروس ایدز یا برهنگی) را از میان برد

 و اگر قصد ما درمان است باید معلول(بیمار ایدز، یا بیمار به درندگی) را درمان کرد! "

نوشته شده در ساعت 08:46 مورخ 1394/1/29

***************

(16)

متوجه شدیم تمام جزیره پر از موش شده
با یه قایق ماهیگیری اومده بودن و از نارگیل ها تغذیه کرده بودن
خوب چطور میشه موش ها رو از یه جزیره بیرون کرد؟!
مادربزرگم نشونم داد!

یه بشکه نفتی رو زیر خاک کردیم و برای درش لولا گذاشتیم
بعد نارگیل رو به عنوان طعمه به در بشکه وصل کردیم
و موش ها برای خوردن نارگیل میومدن و ...
می افتادن تو تله
بعد از یه ماه همه موش ها رو گرفته بودیم
ولی بعدش باید چیکار کرد؟!
بشکه رو انداخت توی اقیانوس؟!
اونو سوزوند؟!
نه !!

فقط باید به حال خودش رهاش کرد
و اون موش ها کم کم گرسنه میشن و یکی یکی
شروع میکنن به خوردن همدیگه
تا وقتی که فقط دوتا موش باقی بمونه
دو تا بازمانده
و بعدش چی باید اونا رو کشت؟!
نه!!

باید اونا رو برداشت و بین درختا آزاد کرد
اما حالا دیگه اونا نارگیل نمی خورن
حالا اونا موش می خورن
تـــــو ذات اونـــــا رو تغییـــــر دادی ...!!
Skyfall - 2012

"لینک"

نوشته شده در ساعت 15:18 مورخ 1394/1/29

****************

(17)

پ.ن : این مطلب به مرور زمان تکمیل می شود.

پ.ن 2: خواهشمند است به صورت جدی برای این بحث وقت بگذارید.

پ.ن 3: قصد ایجاد یک مفهوم و سپس انتقال آن را دارم، خواهشمند است در انتقال این مفاهیم این لال را یاری بفرمایید.

پ.ن 4 : بخوانید این "لینک" و این "لینک" را

۵۰  نجوا موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۰۳
صابر

سلام

خیلی ها درباره شرایط فریضه مهم امر به معروف ونهی از منکر صحبت کرده اند امروز می خواهم درباره سطح وظیفه هرفرد مطالبی را بنویسم خوشحال می شوم نظرات خودتون را بدون رودربایستی بیان کنید:

۱- سطح عمومی : که عموما به تذکر لسانی ختم می شود؛ چیزهایی که در سطوح عمومی جامعه رخ می دهد مثلا "روزه خواری"  در ماه مبارک، شما می توانید با یه تذکر لسانی محترمانه که با حفظ شان طرفین بیان می شود ختم شود. نیازی به اطلاعات زیادی  هم نداره و بر عهده تک تک افراد جامعه می باشد

۲- سطح تخصصی : هرفردی بالاخره  در یک زمینه ای تخصص دارد با توجه به تخصصی که داره باید بتونه امربه معروف کنه؛ به بعضی از افراد می گویم که سعی کنید خوب باشید و با خوبی خودتون افراد را امربه معروف کنید البته با توجه به تمام این ویژگی ها سطح امر به معروف بالاتر از لسانی رفته و قابلیت های پیچیده امر به معروف به عرصه ظهور رسیده و... مثلا یک کارمند سطح بالا در یک اداره می تواند با کارکرد خوب خود علاوه بر ترویج فرهنگ درست کار با توجه به اختیاراتی که دارد یک سری اعمال پیشگیرانه و حتی تنبیهی برای بعضی افراد در نظر بگیرد.

3- سطح شخصی(درونی): نفس هر فرد نیاز نیاز به امربه معروف و نهی از منکر داره که بزرگان تحت عنوان تزکیه نفس بیان می کنند و البته هجرت الی الله (توضیحات بیشتر در نکته بیست و سوم)

 

پ.ن۱ : یه نکته مهم این هست که امر به معروف و نهی از منکر یه موضع انفعالی نیست بلکه یک موضع مقتدرانه و آینده نگارانه است و برای پیشرفت است نه برای جلوگیری از پیشرفت( باید مواظب باشیم این معانی را درست جا بیاندازیم همانی که اسلام می خواهد نه همانی که شبکه کفر می خواهند)

پ.ن۲: در کتاب سازمانهای استراتژی محور کاپلان یک اصول سازمان این هست که استراتژی کار هر روز هر فرد گردد این موضوع در هر دو مورد کاربرد دارد به شرط اینکه هدف اصلی برای تک تک افراد جامعه روشن و گاهی اوقات تفهیم گردد.

پ.ن۳ : در سطح تخصصی اگر درست عمل شود تاثیر گذاری سطح عمومی خیلی خیلی بیشتر می شود

مثال: یک دکتر معروف و متخصص در زمینه حفظ حقوق بیماران به همکاران خود می تواند تذکر دهد  اما اگر ایشون سرکلاس درباره ی حجاب مطلبی بیان کند خیلی تاثیرگذارتر خواهد بود.

پ.ن۴: به نظر حقیر اگر اسم " امربه معروف و نهی  ازمنکر" را برای بعضی از افراد عوض کنیم و بگذاریم مثلا "کنترل سازمانی"،" فیدبک سازمانی"،" مانیتورینگ جامعه بوسیله خودش"،" دلسوزی های اجتماعی" و یا حتی "حقوق شهروندی" و... تاثیر گذاری بیشتری دارد البته درسطح تخصصی بهتر جواب می دهد.

پ.ن5: اونقدر که در کشورهای خارجه و غربیه "امر به معروف و نهی از ازمنکر" تحت عنواینی چون "پ.ن4" اجرا می شود و جواب هم می دهم و تمام نکات "پ.ن1" در آن رعایت می شود که باید برویم از آنجا وارد کنیم آنها توانسته اند این مهم را "فرهنگ" کنند و ما توانستیم "ضدفرهنگ " ارئه دهیم(خیلی منفی رفتیم).

پ.ن6: با عمل کردن درست اونا و اشتباه ما یه جورایی شده ایم مصداق این شعر عراقی:

به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند00000که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟

به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم.....چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی

در دیر می‌زدم من، که یکی ز در در آمد.....که : درآ، درآ، عراقی، که تو خاص از آن مایی

پ.ن7: خیلی جالب شده حاشیه از متن اصلی بیشتر شده است.(هم درباره این متن و هم درباره اصل موضوع)

 

بعدا نوشتم : (1393/09/06)

در مورد پ.ن 4 و 5 همانطور که در نظرات تاکید کردم هدف ترویج امربه معروف و نهی از منکر در فرهنگ مردم است . هیچ وقت شما به پلیس می گویید : " چرا من را بابت نبستن کمربند جریمه می کنید؟؟؟ مربوط به خودمه!!!"

این فرضیه بحث گسترده ای است که متاسفانه مغفول مانده است از سرانه ی کار مفید گرفته تا مصرف بیش از حد انرژِی...(بعضی افراد مغرضانه این بحث را در حجاب محدود کرده اند)

۱۰  نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۳۳
صابر