خسته ی تنها

حرف هایی که نباید گفته شوند ولی باید نوشته شوند
**************

قد افلح المومنون
"باشد تا رستگار شویم"

***
در حیرتم که چه نویسم
روی سخنم با کیست؟
با خفته است یا بیدار؟
اگر خفته است
خفته را خفته کی کند بیدار؟
و اگر بیدار است
بیدار در کار خود بیدار است!
وانگهی نویسنده چه نویسد
که خود نامه سیاه
و از دست خویشتن در فریاد است.

پیری و جوانی چو شب و روز برآمد
ماشب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم.

علامه حسن زاده آملی
*****

بعضی از لحظات زندگی ام را دوبار زیسته ام.

یکی آنگاه که آنها را زیسته ام

و دیگر، آنگاه که آنها را نوشته ام.

به یقین،

آنها را هنگام نوشتن عمیقتر زیسته ام.

[یادداشت ها/شارل بودلر]

رهنمودها
نکته های مهم
آخرین نظرات
  • ۱۹ آبان ۹۷، ۰۶:۵۳ - برف دونه
    دقیقا
تقویم کاری
جستجو در سایت مقام معظم رهبری

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چند سوال اساسی» ثبت شده است

سلام

دیروز داشتم با پسر خاله ام درباره ازدواج و ملاک های همسر خوب صحبت می کردم و... صحبت به جایی رسید که پسرخاله من یه حرفی زد که می خواستم سرم را بزنم به دیوار :

"شما دو راه داری یا با دوست دختر خودت ازدواج کنی و یا با دوست دختر فرد دیگه"

در اصل داشت  می گفت شما باید با یه نفر ازدواج کنی که قبلا یه رابطه "غیر شرعی" یا به عبارت دیگر "نا مشروع" داشته است یا با خودت یا با فرد دیگری...

البته ابتدا من فکر کردم برای شوخی داره این حرف را می زنه و قصد مسخره بازی داره اما بعدش که صحبت ها من بالا گرفت گفت این واقعیت داره نه کاملاولی در بسیاری از مواقع...

من آدم بدبینی نسبت به موضوعات نیستم و نبوده ام اما وقتی از یکی دیگراز دوستان که در جمع خصوصی (دو نفره) به  من گفت در بحث ازدواج مواظب باش فقط ده درصد دختر ها قابل اعتماد هستند مو به تنم سیخ شد (البته منظور دوست من از قابل اعتماد بودن یه بحث کلی و جامع بود نه فقط در بحث "روابط پنهانی و.." مانند لقمه حلال که خیلی بر روی خمس و حساب سالانه و ... تاکید می کرد)

"شروع یه بحث حاشیه ای"

یکی از آشنایان می گفت :" فقط 30 درصد مردم در ماه مبارک روزه می گیرند" البته این حرف را من بیشتر در تهران شنیدم نه در یزد، وقتی به این حرف فکر کردم دیدم هدف از این حرف این هست که بچه مذهبی ها را اندک و مخالفین آنها را در اکثریت قرار دهند و با این روش و تفکر اکثریت همیشه درست می گویید به کوبیدن بچه مذهبی ها بپردازند و...

اولا- آمار به نظر من درست به شرط آنکه کل مردم را در نظر بگیریم و به دلایل زیر:

نزدیک به 20 درصد از جمعیت ما را کودکان ، نوجوانان و سالخوردگان تشکیل می دهند که روزه بر آنها واجب نیست

نصف از جامعه ما رابانوان گرامی تشکیل می دهند که حدود نصف آن ها به دلایل مختلف از روزه گرفتن معاف هستند، می شود 25 درصد

اگر فرض کنید از هر ده نفر یک نفر به دلیل به دلایل بیماری و مسافرت و یا عدم توانایی در روزه گرفتن روزه نمی شوند می شودند 10 درصد

اقلیت های مذهبی را هم 5 درصد

آقایان و خانم های بی دین و... هم با ارفاق 5 درصد

20+25+10+5+5=65 یعنی می شود 65 درصد از مردم روزه نمی گیرند

ثانیا- این به این معنا نیست که همه ی 65 درصد مردم ایران بی دین و لاییک هستند واقعیت این است که فقط جمعیت قلیلی که با ارفاق خیلی خیلی زیاد آمارشون به 7 درصد می کشد این حرف را می زنند(با آمار بازی می کنند) و 93 درصد بقیه مردم(حتی اقلیت های مذهبی) به مسائل دینی احترام می گذارند و به آن اعتقاد دارند...

" پایان یه بحث حاشیه ای"

با توجه به اصل موضوع و یه بحث حاشیه ای چند سوال دارم

1-موضوع رابطه "دختر و پسر" در حال تغییر است؟ یعنی کیفیت این رابطه در حال تغییر کردن است ( یکی از دوستان من با یه دختر رابطه داشت-شاید هم هنوز داره- و وقتی من مطلع شدم و او را از این کار منع کردم به من گفت که هدف بدی از این کار نداره و هدف آشنایی بیشتر بوده است و حتی طرف مقابل چادری هم هست و حتی تا به حالا یه شاخه ی مو  هم از این دختر ندیده و حتی دست به دست هم نداده اند و چیزی که اورا جذب کرده -خواهشمند است دقت فرمایید- حجب و حیای این دختر است، البته من با جواب های او قانع نشدم اما این دوست من نماز و روزه اش سر وقت ، روضه امام حسینش سر وقت، احترام به پدر و مادرش کامل است و .... و مطمئن هستم پدر و مادرش از این کار خبر ندارند اما یه سوال برای من پیش میاد گه چرا؟)

2-اوضاع جامعه را در شهر یا استان خودتان چطور می بینید ( یکی از دوستان از افزایش تعداد بدحجابان می نالید و اینکه تعدادشان بیشتر از بانوان با حجاب شده است که یکی دیگر از دوستان جواب داد زنان باحجاب و با ایمان که خود را در معرض دید همه نمی گذارند در ضمن هر زن بد حجابی دلیلی بر بی دین بودن مطلق آن زن نمی شود)

3- نکند ما در خواب غفلت فرو رفتیم و این حرف پسرخاله من درست باشد(البته فرقی بین پسر و دختر بودن نمی کند بحث اون رابطه ی مخفی کنترل نشده است)

4- البته به نظر حقیر رابطه اگر با اطلاع پدر و مادر به صورت کنترل شده باشد در یک صورت مجاز است آنهم در دوران نامزدی و با هدف ازدواج( متاسفانه بعضی پدر ها و یا بعضی مادرها این رابطه را خارج از دوران نامزدی پذیرفته اند و با شعار یه رابطه کنترل شده خیلی خیلی بهتر از یه رابطه مخفیانه و کنترل نشده است اقدام به چنین کاری می کنند و البته هزار استدلال دیگه...)

5- به غیر از این استدلال"مگه خودت خواهر نداری" چه استدلالهایی را چگونه بیان کنم تا دوستان و آشنایان را قانع کنم که حتی رابطه کنترل شده شدیدا خطرناک است؟(چگونه بگویم با این کارهایتان اصل خانواده را درآینده سست می کنید و اصل اعتماد از بین همسرها میرود...)

6- برای من خانواده به روش سنتی (که البته به نظرم بهترین روش است) به خواستگاری می روند و خانواده عروس برای ما خیلی خیلی اهمیت دارد .اما خیلی خیلی از خانواده ها هستند که از این نوع ارتباطات فرزندانشان اطلاع ندارند(مثل رفیق من و اون دوست دخترش)

پ.ن : به دلیل اینکه این موضوع موجب سوء استفاده برخی از افراد قرار نگیرد و صحت و سقم و کیفیت این موضوع اطلاع درستی ندارم فعلا رمز گذاری شده است.

پ.ن2: شما می توانید رمز را به دیگر دوستان صاحب نظرِدغدغه دار بدهید تا از نظرات ارزشمندشون بهره مند شویم(از این فعالیت شما ممنون می شوم)

"این مطلب به مرور با نظرات دوستان تکمیل می شود"

بعدا نوشتم : (1393/09/08)

اینکه فرهنگ جامعه در حال تغییر است واقعیتی است غیر قابل انکار ؛ حالا وظیفه ما چیست را در مرور بالا ذکر شده است ...اما نکته ی مهم این است که باید چشمانمان را باز کنیم ...

۱۰  نجوا موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۴
صابر