خسته ی تنها

حرف هایی که نباید گفته شوند ولی باید نوشته شوند
**************

قد افلح المومنون
"باشد تا رستگار شویم"

***
در حیرتم که چه نویسم
روی سخنم با کیست؟
با خفته است یا بیدار؟
اگر خفته است
خفته را خفته کی کند بیدار؟
و اگر بیدار است
بیدار در کار خود بیدار است!
وانگهی نویسنده چه نویسد
که خود نامه سیاه
و از دست خویشتن در فریاد است.

پیری و جوانی چو شب و روز برآمد
ماشب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم.

علامه حسن زاده آملی
*****

بعضی از لحظات زندگی ام را دوبار زیسته ام.

یکی آنگاه که آنها را زیسته ام

و دیگر، آنگاه که آنها را نوشته ام.

به یقین،

آنها را هنگام نوشتن عمیقتر زیسته ام.

[یادداشت ها/شارل بودلر]

رهنمودها
نکته های مهم
آخرین نظرات
  • ۱۹ آبان ۹۷، ۰۶:۵۳ - برف دونه
    دقیقا
تقویم کاری
جستجو در سایت مقام معظم رهبری

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حرف بر سر سفره ی من هست خدا خدایی از جنس تو» ثبت شده است

میدونی هنر چرا هنره؟

چرا اینقد ارزشمنده؟

چرا اینقد میتونه تاثیر گذار باشه؟

میدونی چرا از خوندن فلان رمان بی سر و ته، اینقد لذت میبری؟

میدونی چرا گوش دادن به فلان آهنگ اینقد به دلت میچسبه؟

میدونی چرا نگاه کردن به فلان عکس یا نقاشی لبخند رو لبات میاره، کیفور میشی؟

چرا با خوندن یه شعر اینطور به وجد میای؟

من فکر میکنم به خاطر اینکه، به تو هیچی نمیگه، صراحتا، بهت تذکر نمیده، پند اخلاقیش رو نمیکوبه تو صورتت

فقط تو رو با خودش همراه میکنه، دستت رو میگیره، میری به یه سفر، به یه دنیای دیگه، و تو اون سفر هست که خودت رو میشناسی، بدون این که هنرمند بهت گفته باشه یا ازت خواسته باشه... و نکته ی هیجان انگیز قضیه اینجاست که هر اثری واسه هر کسی یه معنی ای داره، یه نتیجه ای میده، هر کسی آزاده خودش تصمیم بگیره، خودش فکر کنه، که منظور هنرمند چی بوده!

نمیخوام ارزش بقیه ی کارها یا بقیه ی کتاب ها رو ببرم زیر سوال، چون من خودم کتاب تو حوزه ی روانشناسی زیاد خوندم

ولی قبول کن، 

هنر 

یه چیز دیگه ست

:)

امیدوارم یه روزی واعظ کمتر داشته باشیم و هنرمند بیشتر :)


 پ.ن : برگرفته از "اینجا" (وبلاگ ارزشمندی است.)

 

۶  نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۰
صابر

سلام

بر سر سفره ی من

همه از بوی تو ، عطر

همه از عطر تو ، طرح

همه از طرح  تو ، نقش

همه از نقش تو ، نام

می نوشم همه از چشم تو، آب

می خورم همه از فکر تو ، حرف

بر سر سفره ی من هست خدا

خدایی از جنس تو ، من

************

پ.ن: شاعر نبودم، نیستم، اما شاید بشوم... 

خیلی های نمی دوند چی شد این شعر را گفتم

۰  نجوا موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۰:۰۵
صابر